درست مثل زندگي
پنجشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۶ by Kazem Faridyan
براي توضيح حال و روزم بعد از اعلام برنامه چند بارمطالبي نوشتم ولي بهتر و گوياتر از نوشتههاي من، پائلوكوئلو در رمان يازدهدقيقه از قبل نوشته بود. به جاي اينكه با الگو گرفتن از آن چيزي بنويسم بهتر ديدم با استفاده مستقيم قسمتهايي از متن اصلي رمان را پشت سر هم بيارم:
...زمان طولاني را كنار ترن هوايي گذراندم...
...متوجه شدم بيشتر مردم به دنبال هيجان سوار آن ميشوند ولي وقتي شروع به حركت ميكند، آنها وحشت ميكنند و درخواست ميكنند تا ماشين بايستد...
...آنها چه انتظاري دارند؟ وقتي ماجراجويي را انتخاب ميكنند، آيا نبايد خودشان را براي همهي راه آماده كنند؟ يا فكر ميكنند انتخاب عاقلانه اين است كه از بالا و پايين رفتنها پيشگيري كنند و تمام زمانشان را بر روي يك چرخوفلك روي نقطهها بچرخند و بچرخند...
...ترن هوايي زندگي من است.
...زندگي يك بازي سريع و سرگيجهآور است.
...زندگي يعني سقوطآزاد.
...شانسهاي مختلفي دارد، به زمين افتادن و دوباره برخاستن.
...مثل كوهنوردي ميماند، خواستن تا رسيدن به قلهي خودت و احساس عصباني و ناراضي بودن وقتي به آن نميرسي.
...ترن هوايي يك اسباب بازي امن و قابل اطمينان است كه در آخر توقف خواهد كرد.
درست مثل زندگي!!!
...زمان طولاني را كنار ترن هوايي گذراندم...
...متوجه شدم بيشتر مردم به دنبال هيجان سوار آن ميشوند ولي وقتي شروع به حركت ميكند، آنها وحشت ميكنند و درخواست ميكنند تا ماشين بايستد...
...آنها چه انتظاري دارند؟ وقتي ماجراجويي را انتخاب ميكنند، آيا نبايد خودشان را براي همهي راه آماده كنند؟ يا فكر ميكنند انتخاب عاقلانه اين است كه از بالا و پايين رفتنها پيشگيري كنند و تمام زمانشان را بر روي يك چرخوفلك روي نقطهها بچرخند و بچرخند...
...ترن هوايي زندگي من است.
...زندگي يك بازي سريع و سرگيجهآور است.
...زندگي يعني سقوطآزاد.
...شانسهاي مختلفي دارد، به زمين افتادن و دوباره برخاستن.
...مثل كوهنوردي ميماند، خواستن تا رسيدن به قلهي خودت و احساس عصباني و ناراضي بودن وقتي به آن نميرسي.
...ترن هوايي يك اسباب بازي امن و قابل اطمينان است كه در آخر توقف خواهد كرد.
درست مثل زندگي!!!
مطالب مرتبط
سلام
اگر راستش را بگويم با نظر شما موافق نيستم يعني شباهتي بين ترن هوايي و زندگي نمي بينم.
اما منظورم از اين كامنت اين مطب نبود در واقع مي خواستم سوال كنم كه قصد نداريد راجع به عملكردتان در مورد كامنتهاي پست هاي قبلي توضيحي بدهيد. چون قبلا درباره پاك كردن بعضي و نگهداشتن بعضي ديگر سوال كرده بودم و بي جواب مانده بود اين سوال را مطرح كردم.
باز سلام
ببخشيد يادم رفت اين سوال رو بپرسم .
پائولو كوئلو رماني به نام "يازده دقيقه" داره؟
به فارسي هم منتشر شده؟
از كجا تهيه اش كردي
سلام مسعود
سال نو شما هم مبارك باشه.
ببخشيد اگه با تاخير جواب دادم براي اين بود كه قبلن توضيح دادم و تكراري بود ولي به خاطر اصرارت با شرح و بسط بيشتري مينويسم اميدوارم كه بپذيري و ديگه بهشون اشارهاي نكني.
بذار با سوالهاي راحت شروع كنم.
رمان يازده دقيقه بصورت رسمي منتشر نشده و بعيد ميدونم كه بشه. چون محور داستان روي حالات اروتيك يك دختر پيش ميره و چنين موضوعي با قوانين حاكم جايي براي انتشار نخواهد داشت. من بصورت فايل پيدياف اونو دارم. اگه ميخواي(هر كس اگه بخواد) به
kfaridyan@gmail.com
يه ميل بزن تا به همراه فايل كتاب برات ريپلي كنم.
در مورد ترن هوايي اگه بيشتر دقت كني يه شباهتهايي به چشم ميآد. مثل اينكه نهايت كار هر دو ايستادنه.
موضوع كامنتها كه معلومه كه نميخواي ازش بگذري:
بذار يه مثال بزنم كه هر روز باهاش مواجه ميشيم. داري تو اتوبان با حداكثر سرعت مجاز رانندگي ميكني و متوجه ميشي كه ماشين پشت سرت بوق ميزنه كه تندتر حركت كن و يا به من راه بده تا سبقت بگيرم.
تندتر روندن هم غير مجازه و هم خطرناك واگه بخواي باند عوض كني ميري لاي ماشينهايي كه سرعتشون كمه و براي برگشتن تو لاين قبلي هم بايد تن به يه ماجرا جويي بدي چون تا راهنما رو روشن كني طرف از صد متر عقب تردستشو ميذاره رو بوق و اگه اهميت ندي مياد پشت سرت و دوباره هي بوق ميزنه يعني برميگردي سر جاي نخست. پس تو مسير خودت ادامه ميدي و گوشتو به بوقهاي طرف نميدي. تو يه فرصتي كه پيش ميآد از سمت راستت سبقت ميگيره و چندتا فحش آبدار نثارت ميكنه. به گزينههايي كه داري فكر كن. از نشنيده گرفتن كامل تا اينكه به تعقيب اون بري تا شايد بگيريش و بپيچي جلوش و تو هم بهش چند تا فحش بدي البته اگه بين راه اتفاقي برات نيافته و گرفتار نشي.
بين واكنشهاي مختلفي كه ميشه داشت بدترين كدومه؟
من ميگم اين خوب يا بد جزو فرهنگ ماست. يعني تا ببينيم كسي دستش به ما نميرسه عقدههاي جورواجورمون رو سرش خالي ميكنيم. اگه تو شرايطي باشه كه طرف فكر كنه كه ممكنه باهاش روبرو بشي خيلي مودبتر و با متانتتر رفتار خواهد كرد.
موضوع اين كامنتها هم همينه. اين چيزي كه ميبيني به من، تو و يا هر كس ديگهاي ربط نداره و به ورزش ما هم مربوط نميشه.
من تو اتوبان طرف رو نديده ميگيرم و سعي ميكنم در كمترين فرصت از خاطرم پاكش كنم. اينجا هم همينه هر واكنشي به اونها شخصيت ميده، چيزي كه ندارن و بدست آوردنش حتا بصورت مجازي به اين كار واميدارشون. پس بهتره به جاي اينكه بخوام براشون انرژي صرف كنم به شعور خواننده فهيم و سالم اعتماد كنم.
چرا بعضيهارو پاك كردم:
به خاطر اينكه توهين مستقيم به شخصيت كس ديگهاي درش بوده. اگر در نوشتهاي از كلمات زشت استفاده بشه چارهاي برامون نميمونه. در بقيه موارد تنها گزينه ناديده گرفتنه.
به تو هم پيشنهاد ميكنم كه قبل از خوندن هر كامنت نويسندهاش رو ببيني و متناسب با شخصيت اون براي نوشته ارزش قايل بشي. به اينكه كامنت تو رو دست مايه ميكنن هم بيتوجه باش نقطه اتكا رو شعور خوانندهها قرار بده . همه با اين وضع آشنا هستن و كسي نويسنده يه كامنت مثل كامنتهاي تو رو مقصر حضور اون موجودات نميدونه.
با سلام و تبريك سال نو
در مواردي كه درمورد جواب دادن و ندادن نوشتيد تناقضاتي هست كه من حالا كه به مسعود توضيح داديد خواهش ميكنم اينها را هم توضيح دهيد
مينويسيد اگر در يك كامنت توهين وجود داشته باشد آنرا پاك ميكنيد اما كامنتي كه صراحتن در آن به من توهين شده راپاك نكرديد و هنوز ديده ميشود در حاليكه منتقد خودش مينويسد كه كار آن نبوده و شخص ديگري از نام او سواستفاده كرده است. حتا اگر طبق كارشناسي "خودم" همه كامنتها كار يك نفر باشد ميشود به استناد آن كامنت كه به جعلي بودن ديگر كامنتها اشاره دارد انصراف و پشيماني ايشان رااستنباط كرده و آنرا به درخواست نويسنده اصلي پاك كرد.
كه متاسفانه شما اينكار رانميكنيد.
چيزي كه من منطق آنرا نميفهمم.
مورد ديگر پاسخ گويي به مطالب مطرح شده است.
آيا شما فقط به مطالب و سوالات مطرح شده در وبلاگ خودتان پاسخ ميدهيد؟
برايتان مهم نيست كه در داستان كوه چه نوشته ميشود؟
آقاي شجاعي كه شخصيت حقيقي هستند.
آيا در ارتباط با نوشتههاي ايشان پاسخي نميدهيد؟
من به صرف به ميان آمدن نامم در آن مطلب به ايشان ميل فرستادم و سوالاتي مطرح كردم. هر چند بي پاسخ ماند اما همين بي پاسخي را ميشود به عنوان يك پاسخ فرض كرد كه معني خودش را دارد. همينطور پاسخ ندادن شما نيز بي معني نيست و براي خوانندهها تفصير خودش را دارد.
به نظرم اگر به روشنگري و شفاف سازي اعتقاد داريد بايد مورد به مورد نوشتههاي آقاي شجاعي را پاسخ دهيد و در غير اين صورت به معني پذيرش شما ميباشد.
سلام مرسده
سال نو را سال پر بركتي برات آرزو ميكنم
واقعن از اينكه در كامنتينگ اين وبلاگ به تو توهين شده متاسفم.
ولي چه توقعي ميشه داشت وقتي تو چوب تو لونه زنبور ميكني بايد عواقب اون رو هم بپذيري.
واقعن نميونم ديگه از كجا استدلال براي كارم بيارم چون اين مطلب هي تكرار شده و من جواب دادم ولي متاسفانه در هر كامنتي كه ميگذاري باز اين مطلب هست.
فقط يه راهنمايي منو بكن و بعد چشم هر چي تو بگي. يه جوري كه من بفهمم دلايلي كه كامنت اصلي رو از جعلي تشخيص ميدي رو توضيح بده. من اگه اسم نويسنده كامنتي رو بشناسم و شك كنم كه مثلن اين نوشته به اون آدم نميخوره خيلي راحت بهش يه زنگ ميزنم و ازش سوال ميكنم.
تو چه روشي داري؟
به اين نكته توجه كن. وقتي يه كامنت رو پاك كردي و يا بر اساس نوشته اون كاري رو انجام دادي ديگه نميتوني بگي اونو نديده گرفتي و من نميخوام اينطور بشه.
در مورد داستان كوه در نگاه يكم حق باتوست.
من بايد تلاش كنم موارد غير واقعي و تحريف شده اون مطلب رو مورد به مورد جواب بدم ديگه؟ منظورت همينه؟
بعد از يكمين پست كه در آن تعدادي لينك به عنوان مستندات ارائه شده بود شروع به نوشتن كردم و در مورد شبهاتي كه در اون وجود داشت مطالبي نوشتم كه همين الان هم موجوده اگه خواستي بگو برات ارسال كنم.
ولي قبل از اينكه اون را براي داستان كوه ارسال كنم پست بعدي گذاشته شد و تا حدود زيادي شبهات كم رنگ شد و ماهيت نوشتهها قابل تشخيص شد. پستهاي بعدي به نظر من هيچ شبههاي ندارن و به روشني ماهيت خودشون رو فاش ميكنن و به جاي هر كاري فقط كافيه به شعور خواننده اتكا كنم. خواننده فهيم بعد از خوندن تمام اون مطلب به اندازه كافي پي به واقعيتي كه گروه ما دو سال پيش درش قرار داشت ميبره.
پيروز باشي