آیا فدراسیون کوه نوردی میتواند متولی غارنوردی باشد

عکس دومین همایش تخصصی غارنوردی ایران غار بتون - اسفند 87


سعید هاشمی نژاد- مشهد

آیا فدراسیون کوهنوردی می تواند متولی غارنوردی باشد؟

-آیا اعزام مربیان غارنوردی ایران به لهستان را می توان به فال نیک گرفت؟!
-آیا هدف فدراسیون از این عمل ارتقاء غارنوردی نوین در ایران است یا بدست آوردن دست آویزی جهت جلوگیری از اقدامات جدیدی که غارنوردان آزاد تاکنون انجام داده اند؟!
-چرا فدراسیون تا قبل از برگزاری اکسپدیشن بین المللی غارنوردی به این رشته همانند رشته ای حاشیه ای می نگریست و هیچگونه تلاشی جهت اعتلای آن نمی کرد؟!
-چرا فدراسیون کوهنوردی قبل از برگزاری اکسپدیشن بین المللی با وجود اینکه این برنامه ابتدا جهت برگزاری به آنها پیشنهاد شده بود از هر گونه همکاری سرباز زد؟
-دلیل مذاکرات کنونی فدراسیون با سازمان منابع طبیعی بر سر به عهده گرفتن مسئولیت غارها چیست؟
-آیا فدراسیون کوهنوردی که در حال حاضر مسئولیت تمامی ورزشهای که در ارتفاع انجام می شود (حتی ورزشهای هوایی!!!) را به عهده دارد در مورد ورزشهای زیر زمینی هم محق است؟
-آیا فدراسیون کوهنوردی که عضو UIAA اتحادیه جهانی کوهنوردی می باشد می تواند عضو UIS اتحادیه جهانی غارنوردی و CMAS اتحادیه جهانی غواصی شود؟
-آیا فدراسیون کوهنوردی در آینده فعالیت غارنوردان مستقل را به رسمیت خواهد شناخت یا آنان را به چشم رقیبانی مداخله گر خواهد دید؟
-آیا فدراسیون کوهنوردی ایران همانند دیگر کشورهایی که صاحب غارنوردی حرفه ای هستند می تواند حضور انجمنی از غارنوردان حرفه ای را تحمل کند؟
و بسیاری اما و اگر دیگر که ذهن من و دیگر غارنوردان را به خود مشغول داشته است؟


از آنجایی که می خواستم فقط نکات مهم را به دایره بحث بکشانم و از حواشی غیر ضروری بگذرم در ابتدای سخن سوالهای بنیادین و اساسی از فدراسیون را در مقدمه گفتارم گنجاندم تا دیگران هم با دلایل اصلی نگارش این متن آشنا شوند و تا انتهای این گفتار با من همراه شوند.البته امیدوارم بزودی مقاله ای را از سوی فدراسیون در جواب این مقاله بر روی سایت های کوهنوردی یا مجلات مختلف ببینم تا بدین صورت در احترام به فضای باز انتقاد و مباحثه نظرات فدراسیون را هم ناظر باشیم.
نکته جالب این مقاله شاید این باشد که در زمانی که داشتم این سطور مقاله را می نگاشتم ، صدای زنگ موبایلم رشته افکارم را لحظه ای از هم پاره کرد.صدای فادی نادر دبیر کل اتحادیه جهانی غارنوردی که برای چند روزی به شیراز آمده تا در کنفرانس زمین شناسی شرکت کند برانم داشت که ادامه نگارش این متن را موکول کنم به پس از صحبتهایم درباره خط مشی UIS در قبال غارنوردان ایران .
صحبت هایم با فادی، بر آنچه می خواستم بنویسم بی تاثیر نبود.نکاتی که او بدان اشاره داشت برایم حایز اهمیت بود.



تاکید او بر این موضوع که بزودی ایران توان عضویت در UIS را ندارد می تواند بخوبی آشفته بازار روابط غارنوردان مستقل با فدراسیون را به نمایش بگذارد.گفته های فادی درباره تماس پیشین فدراسیون با او پس از برگزاری موفق اکسپدیشن بین المللی غارنوردی مهرماه سال گذشته به عنوان تنها مرجع غارنوردی در ایران و تاکید بر این نکته که فدراسیون تنها مرجع قانونی غارنوردی در ایران است به نوعی نگرانی ام را بیشتر دامن زد.



به گفته فادی پس از عنوان اینکه فدراسیون تنها مرجع قانونی است، فادی هم با عنوان اینکه با توجه به آنچه در ایران دیده است فدراسیون نمی تواند به لحاظ داشتن اختیارات صرفا قانونی،خود را نماینده غارنوردان ایران بداند و در صورت تمایل به همکاری با UIS باید رضایت و همکاری غارنوردان آزادی که آنها در طی اکسپدیشن ملاقات کرده اند را هم جلب کند، با این گفته روبرو می شود که : فدراسیون همانند پدر است و غارنوردان دیگر مانند فرزندان می باشند و فرزندان نمی توانند خلاف نظر پدر عمل کنند.



البته جواب فادی هم خالی از لطف نبوده است: اما یک پدر هیچگاه نمی تواند فرزندان را از خواسته شان دور کند!



البته دانستن این موضوع هم شاید برای همه جالب باشد که فادی در طی تمام تماسهایی که با هم از طریق ایمیل داشته ایم به ما برقراری رابطه خوب با فدراسیون را توصیه نموده است و به هیچ عنوان موضع خصمانه ای نسبت به آنها نداشته است. هرچند که فدراسیون در طی برگزاری اکسپدیشن بین المللی که برخی از اعضای مهم اتحادیه جهانی غارنوردی UIS حضور داشتند حتی برنامه ملاقات ساده ای هم با آنان ترتیب نداد!( این اتحادیه بیش از 60 سال قدمت داشته و 60 کشور صاحب غارنوردی جهان عضویت اتحادیه جهانی غارنوردی را دارند و دکتر فادی نادر دبیر کل این اتحادیه می باشد.) در حالی که اسفندیار مشایی رئیس سازمان میراث فرهنگی و مشاور رئیس جمهور و حتی سفرای کشورهای کرواسی و سوییس هم در مراسم اختتامیه اکسپدیشن حضور یافتند!
در ابتدا می خواهم از اولین سوالم شروع کنم.






آیا اعزام مربیان غارنوردی ایران به لهستان را می توان به فال نیک گرفت؟!
جابر انصاری مسئول واحد غارنوردی فدراسیون کوهنوردی در آخرین مصاحبه اش با خبرگزاری فارس ضعف غارنوردی کشورمان را صرفا در بخش آموزش و مسایل علمی عنوان نمود هرچند اگر که به دعوت ما جهت شرکت در اکسپدیشن غارنوردی بین المللی در مهرماه گذشته جواب مثبت داده بود خیلی زودتر و قبل از رفتن به لهستان به واقعیت مشکلات غارنوردان ایرانی در زمینه فنی و تکنیکی پی می برد. در صورتی که کمی زبان بدانید و چند سایت خارجی یا کتاب خارجی را مطالعه کنید به راحتی به این واقعیت پی می برید.
دوست غارنورد لهستانی که زحمت ارسال عکسهای غارنوردان ایرانی در لهستان را برایم چندی پیش کشید در باره حضور آنان چنین گفته است:

The Iranian group which visited us was really nice and we've made some friendship which hopefully brings a milestone in the cooperation between our cavers.

They participated in our lectures as well as in the outdoor training we had. The level of their skills seems to be really OK as their know the techniques in details, however more practice is required. I was told that due to lack of the vertical caves in Iran it is pretty difficult to do much practicing. Anyway, I hope they will be satisfied with this trip as some vertical caves in the Tatra Mts will be visited this week.

ترجمه این بخش از نامه به شرح زیر است:

گروه ایرانی که ملاقات کردیم بسیار خوب بودند. دوستی ایجاد شده بین ما به شکل امیدوارکننده ای باعث ایجاد همکاری بیشتری بین غارنوردانمان خواهد شد.
آنها در کلاسهای تئوری و عملی ما شرکت کردند.سطح مهارتشان خوب بود چون جزئیات فنی را می دانستند. هرچند نیاز به تمرین بیشتری دارند. به من گفتند که بدلیل فقدان غارهای عمودی در ایران انجام تمرین زیاد مقدور نیست!!! هرچند امیدوارم از این سفر راضی باشند. این هفته به چندین غار عمودی در کوهستان تاترا خواهند رفت.


یکی از دوستان خارجی که علاقه مندانه و دوستانه، اخبار غارنوردی در ایران را دنبال می کند دوست کرواتمان بوریس واتز می باشد.اعضای اکسپدیشن به خوبی اورا بخاطر دارند.



بوریس غارنوردی حرفه ای است که علاوه بر در غواصی درون غار، کار مستند سازی از غار را هم انجام می دهد.فیلم او چند سال پیش در برزیل در یک فستیوال بین المللی فیلمهای مستند بین المللی در حالی که شرکت کننده های معتبری همچون BBC و National Geographic حضور داشتند مقام سوم جشنواره را بدست آورد.او در حال حاضر در حال ادیت فیلمی است که در طی اکسپدیشن از ایران تهیه کرده است.فیلمی با عنوان : IRAN-Beyond the shadows of Damavand . این فیلم به احتمال زیاد در کنگره بین المللی غارنوردی در شهر کرویل ایالت تگزاس به نمایش گذاشته خواهد شد.
چندی پیش که خبر اعزام تعدادی غارنورد از ایران به لهستان را شنیدم ایمیلی به بوریس زده و در مورد چگونگی برگزاری چنین دوره ای در کشورهای دیگر از او سوالاتی کردم. در جوابم ایمیلی ارسال کرد که ترجیح می دهم بجای توضیح و تفسیر آن عین ترجمه برخی از نکات مهم ایمیلش را در اینجا نقل کنم تا حق تفسیر سخنانش را به خوانندگان هم داده باشم:

خیلی خوشحالم که می بینم شما خوبید و همچنان وقت خود را مصروف غارنوردی و غارشناسی کرده اید.
من به واقع مشکلات شما را با فدراسیون کوهنوردیتان درک می کنم چون چنین وضعیتی قبلا در کشور های دیگر هم بوده است، قبلا در کرواسی هم چنین بوده است.
ما همچنین غارنوردان خوبی در فدراسیون کوهنوردی داریم، اما دیگر زمان برای داشتن یک فدراسیون جهانی برای همیشه طی شده است. برخی افراد یا نمی توانند یا نمی خواهند این را بفهمند.این شیوه نگرش متفاوت از سازمان های غارشناسی است.
در باره چنین موضوعی به تاریخ 6 نوامبر برایت ایمیلی ارسال کردم.
تو بوضوح می بینی که فدراسیون کوهنوردی ایران با فدراسیون کوهنوردی لهستان تماس گرفته است. اتحادیه بین المللی فدراسیون های کوهنوردی UIAA است و کارش کوهنوردی است نه غارنوردی و غارشناسی و در عین حال UIS (اتحادیه جهانی غارنوردی و غارشناسی) هم نیست!
بوضوح نیات خوبی در این کار وجود ندارد.
برای این مشکل پیشنهاد می کنم:
جوامع یا کلوپهای غارنوردی را به ثبت برسانید و سپس همه آنها را در غالب فدراسیون غارنوردی متحد سازید. اگر که هرکدام از مسئولین دولتی علت آن را از شما پرسید می توانید پاسخ دهید که صرفا فدراسیون غارنوردی می تواند عضو UIS شود و فدراسیون کوهنوردی ایران نمی تواند این کار را انجام دهد! آنها صرفا می توانند عضو UIAA شوند!
من مطمئنم که شما از سوی فادی و دیگر اعضای هیئت مدیره UIS حمایت خواهید شد. جو حاضر در UIS فدراسیون کوهنوردی را به عنوان غارنوردی و غارشناسی نمی پذیرد.
در جوابت درمورد دوره آموزش مربی غارنوردی باید بگویم که ساده نیست اما کارهایی می توان انجام داد.فرستادن افرادی به لهستان به این شکل نشانه بی مسئولیتی است...بگذار توضیح دهم:
نه تنها در کرواسی بلکه در دیگر سازمانهای ملی غارنوردی 3 دوره برای غارنوردان و 3 دوره برای مربی وجود دارد( همانند سازمانهای غواصی) بهترین و ایمنترین راه ممکن( همانند غواصی). برای هر دوره P.E باید تجربه لازم وجود داشته باشد.
در دوره اول شما باید تمامی تکنیکهای ابتدایی غارنوردی را بدانید، حداقل از 50 غار بازدید کرده باشید و عضویت تیمهای اکتشافی را داشته باشید، 50 متر یا بیشتر را به تازگی اکتشاف کنید و نقشه از آن تهیه کنید( این را برای مثال می گویم) . بعد از ان به دوره 2 می رویم. این بدان معناست که شما باید تجربه داشته باشید.
برای مربیان هم این مهم است که توان آموزش را داشته باشند، اطلاعات را منتقل نمایند، کمی متدلوژی را بشناسند و تجربه داشته باشند.
این همانند غواصی است که دلیل آن صرفا ایمنی است!


از حرفهای بوریس گذشته ، هنگامی که از نگاه یک غارنورد مستقل به برنامه ایران-لهستان می نگرم دو ذهنیت در فکرم نقش می بندد: 1 ذهنیتی مثبت و خوش بینانه 2 ذهنیتی منفی و بدبینانه!
1- از آنجایی که فدراسیون به فقر شدید علمی و تکنیکی غارنوردان ایرانی در مقایسه با تکنیکهای نوین غارنوردی پی برده است، جهت بالا بردن اطلاعات و اعتلای غارنوردی در ایران این گروه 5 نفره را به لهستان اعزام کرده است. دکتر مسعود حمیدی که پزشک فدراسیون می باشد و از اعضای شرکت کننده در اکسپدیشن هم می باشد پس از شرکت در اکسپدیشن و تماس نزدیک با غارنوردان خارجی همانند اهرم فشار فدراسیون را ترغیب به انجام این کار کرده است. انتخاب روشن امین نیا -که از اصحاب سایت است و به خوبی زبان می داند- به سمت مسئول روابط عمومی واحد غارنوردی فدراسیون یکی دیگر از نکات مثبت می باشد که به واحد غارنوردی توان ارتباط بهتر با دنیای خارج را می دهد و آشنایی غارنوردان ایرانی با دنیای واقعی غارنوردی را تسریع می بخشد.
برخورد دوستانه تنی چند از مسئولین غارنوردی را باید به فال نیک گرفت.چندی پیش که خبری را جهت اعلام همکاری ام با برد منتقدین کنگره بین المللی غارنوردی در کرویل، تگزاس به ایمیل روشن امین نیا فرستادم با جواب بسیار دوستانه ایشان روبه رو شدم و لینک خبر را هم چندی بعد برروی سایت غارهای ایران دیدم.سایتی که اکنون در خدمت روابط عمومی واحد غارنوردی فدراسیون می باشد.
2- پس از برگزاری موفق اکسپدیشن غارنوردی و ایجاد موجی نوین در غارنوردی، فدراسیون احساس خطر کرده و جهت عقب نماندن از این موج و شاید هم سوار شدن بر این موج برنامه لهستان را ترتیب داده است! البته سیل ایمیلهای روشن امین نیا به مراجع غارنوردی اروپایی با این عنوان که تنها مرجع غارنوردی ایران فدراسیون کوهنوردی! می باشد به این گمان بدبینانه من دامن می زند.البته نکته جالب در اینجاست که غارنوردان خارجی در کمال تعجب، جهت آگاهی از صحت این ایمیلها با غارنوردان مستقلی که تاکنون میزبانشان بودند، تماس گرفتند! (به عمل کار براید به سخندانی نیست.)
مذاکرات اخیر فدراسیون با سازمان منابع طبیعی بر سر غارهای ایران هم به نوعی به این نگرانی ها می افزاید.
تاکنون هیچ تلاشی از سوی فدراسیون جهت برقراری رابطه با این غارنوردان مستقل برداشته نشده است.در حالی که این غارنوردان تاکنون بخوبی از آموخته هایشان استفاده کرده اند و در طی دومین همایش تخصصی غارنوردان که در مشهد و غاربتون برگزار شد نقشه ای را از این غار با استفاده از استانداردهای اتحادیه جهانی غارنوردی ارایه دادند که بزودی در بولتن UIS به همراه گزارش چاپ خواهد شد. همچنین برگزارکنندگان کنگره بین المللی غارنوردی و غارشناسی برای چهار نفر از این غارنوردان مستقل دعوتنامه ارسال کرده اند و برای دو نفراز آنها هزینه 300 دلاری شرکت در کنفرانس را از سوی NSS تقبل هزینه کرده اند و تاکنون یکی از این چهارتن توانسته است ثبت نام کرده و نامش در لیست ثبت نام کنندگان کنگره قرار گرفته است.. سالیان درازی است که مجموعه غارهای گرداوری شده توسط چنگیز شیخلی ،پدر غارنوردی ایران همچنان در گوشه طاقچه خانه اش خاک می خورد و کسی نیست که به او در چاپ این مجموعه نفیس کمک مالی نماید.آیا کمک به چاپ این مجموعه از دست فدراسیون بر نمی آید؟
از نگاهی بدبینانه تر به این قضیه می توان عمل فدراسیون را در راستای به زیر سوال بردن فعالیتهای غارنوردان مستقل و محدودیت بخشیدن به فعالیتهای آنان نیز قلمداد کرد.از آنجایی که غارنوردان مستقل دارای مدارک فدراسیون نمی باشند و مدارکی هم که تاکنون دارند تحت نظارت و کنترل فدراسیون می باشد آیا قصد فدراسیون جلوگیری از مشروعیت اقدامات خارج از چهارچوب فدراسیون می باشد؟

به شخصه به هیچ عنوان با ارتقاء غارنوردی در ایران مخالف نیستم و هرگونه پیشرفتی در راستای منسجم شدن و کم کردن ریسک برنامه های غارنوردی را تحسین می کنم چه فدراسیون و چه غیر فدراسیون.
با حرف بوریس هم موافقم.به گفته او زمان برای داشتن یک فدراسیون جهانی گذشته است و جهت پیشرفت و تخصصی شدن هر رشته باید به دیگران مجال این کار را داد.فدراسیون کوهنوردی که جدیدا به فدراسیون کوهنوردی و صعود های ورزشی تغییر نام داده باید جهت اعتلای دیگر رشته ها نگاهی انحصارگرایانه نداشته باشد و با سعه سدر در راه بسط و گسترش آنها بکوشد.
کشور کرواسی در این میان می تواند مثال خوبی از این همزیستی مسالمت آمیز باشد.در این کشور دو فدراسیون غارنوردی و کوهنوردی مجزا وجود دارد در حالی که فدراسیون کوهنوردی، کمیته غارنوردی منحصر به خود را دارد . همانطور هم که شاهد بودیم در عین حضور رئیس فدراسیون غارنوردی کرواسی، ملادن گاراسیچ، رئیس کمیته غارنوردی فدراسیون کوهنوردی کرواسی، ایگوریلینیچ ،هم حضور موثری در اکسپدیشن ایران داشت.
یکی از مواردی که من را بشدت آزار می دهد عدم وجود کمیته غارنوردی در فدراسیون است که این مورد به وضوح کم اهمیتی آن در مجموعه فدراسیون را گوشزد می کند.متاسفانه بخش غارنوردی زیر مجموعه کمیته کوهنوردی است. چندی پیش از برگزاری اکسپدیشن غارنوردی با تعدادی از غارنوردان مشهد تصمیم گرفتیم که واحد فراموش شده غارنوردی را در خراسان احیا کنیم و از من خواسته شد در سمت دبیر این بخش فعالیت کنم.اما بدلیل همزمانی با تغییرات مدیریت هیئت کوهنوردی خراسان این حرکت ثمری نداشت هرچند که پس از آگاهی از اینکه مسئول کوهنوردی استان باید صحه بر کار غارنوردان بگذارد!!! بشدت از اینکار زده شدم و تمایل شخصی جهت کار در مجموعه هیئت را از دست دادم.چگونه می توان در مجموعه ای دم از غارنوردی زد در حالی که غارنوردی حتی دارای کمیته مستقلی نمی باشد؟!!
از حق که نگذریم با واژه رابطه پدری و فرزندی موافقم. فدراسیون همانند پدری می مانند که فرزندان بسیاری دارد و البته این موضوع با استانداردهای دنیای مدرن بسیار فاصله دارد! در خانواده ای که تعداد فرزندان زیاد باشد بطور بدیهی فرزندان از توجه یکسان برخوردار نمی شوند و اگر داستان یوزارسیف تکرار نشود حداقل چند تا از این بچه ها عقده ای بار می آیند و برای جلب توجه پدر هم که شده وارد میدان می شوند.هرچند که گاها این تمایل به خودنمایی، به نافرمانی در برابر پدر تفسیر شده و او را مورد بی مهری بیشتر پدر قرار می دهد.



در این میان وظیفه پدر چیست؟



هیچ پدری خواهان بدی برای فرزندان نیست پس باید از داستان یعقوب پیامبر درس گرفته و عزیزدردانه پروری نکند و میدان پیشرفت و ترقی را برای همه فرزندان بازبگذارد و همچنان متین و باوقار از جایگاه پندواندرز خارج نشده و خانواده را سرپا نگاهدارد . پدر ستون منزل به شمار می رود و هیچگاه نباید فرزندان رو به ترقی و پیشرفت را همچون رقیب بینگارد.حفظ جایگاه و حرمت پدر هم بر فرزندان لازم است و در صورت برقراری این رابطه صحیح است که فرزندان احترام پدر را حفظ می کنند و حرمتش را پاس می دارند.
به جهاتی دیگر فدراسیون شانس عضویت به عنوان نماینده ایران در UIS را نیز دارا نمی باشد.حتی کشور لهستان هم که ایران به لحاظ رابطه با فدراسیون کوهنوردی اش توانسته این برنامه غارنوردی را ترتیب دهد به واسطه انجمنی غارنوردی در آن کشور توانسته به عضویت UIS در بیاید( به نقل از فادی نادر).
یک دیگر از مهمترین دلایلی که وجود انجمنی مستقل را ضروری می سازد بحث علمی مساله است.غارنوردی رشته ای است که رابطه تنگاتنگی با زمین شناسی، آب شناسی و دیگر رشته های مرتبط دارد.یکی از اهداف اصلی کنگره بین المللی غارنوردی و غارشناسی در کرویل تگزاس هم نزدیک کردن غارنوردان حرفه ای به غارشناسان می باشد.در اکثر موارد تکنیکهای غارنوردان را غارشناسان نمی دانند و بر عکس آن علم غارشناسان را غارنوردان ندارند در حالی که برقراری ارتباط نزدیک این دو قشر به غنای مطالب علمی خواهد افزود.یکی از دلایل اصلی گرایش خود من به غارنوردی چربیدن وزنه علمی این رشته نسبت به همتایانش کوهنوردی و سنگنوردی می باشد.البته بماند که مسایل علمی مرتبط به غارنوردی خود نیاز به مقاله ای مستقل دارد.

در انتهای مطلب، گفتارم را با یک سوال به پایان می برم:

اکنون نظر شما در مورد سوالات و بحث های مطرح شده در باب وضعیت کنونی غارنوردی در ایران چیست؟




1 comments:

    On ۱۱:۵۱ Unknown گفت...

    این مساله از دو دیدگاه قابل بررسی است:
    1-اینکه اصولا فدراسیون کوهنوردی میتواند متولی غار نوردی باشد ؟
    2- آیا فدراسیون کوهنوردی وظایف خود را در قبال این مسولیت درست انجام میدهد یا خیر ؟
    جواب سوال اول اینست که اصولا اتحادیه جهانی غار نوردی صورت زیر مجموعه ای از اتحادیه جهانی کوهنوردی ظاهر شده و این روند کماکان ادامه دارد . فدراسیون کوهنوردی ایران هم به عنوان عضو رسمی اتحادیه کوهنوردی باید به این زمینه بپردازد (اعضای اتحادیه جهانی کوهنوردی فدراسیون ها هستند نه افراد ) .

    اما از نقطه نظر دوم این مساله جای بررسی تاریخی دارد و مقایسه ای هم با وظایف دیگر فدراسیون باید صورت بگیرد و کل عملکرد فدراسیون از جمله غار نوردی نقد شود که متاسفانه ما در ایران با دو مشکل عدم انجام نقد صحیح و بی غرض و عدم شنیدن نقد به علت عادت نداشتن به کنکاش سالم مسایل روبرو هستیم ..