گزارش از مراسم استقبال از کاظم فریدیان


















































































گزارشی از مراسم استقبال از کاظم فریدیان

..... در آخرین جلسه ی گرد همائی ستاد استقبال از کاظم فریدیان که به منظور نهائی نمودن واپسین هماهنگی ها در روز سه شنبه تا ساعات پایانی روز ادامه داشت ; قرار شد صبح چهار شنبه تیم تدارکات و تشریفات در اولین ساعات صبح خود را به فرودگاه امام برسانند و ساعاتی بعد اتوبوس هائی که با هماهنگی و کمک هیات کوهنوردی استان تهران و بخصوص همدلی آقای عبدلی تهیه شده بود بطرف فرودگاه راهی شده و در همان زمان دوچرخه سوارانی که تمایل به شرکت در مراسم را دارند نیز خود را در ساعت مقرر به میعادگاه برسانند
اضلاع چند ضلعی رسم شد و تنها یک خط سیر باقی مانده بود تا چند ضلعی منتظم شکل بگیرد . خطی که با 3 ساعت تاخیر ترسیم شد تا تلاشی که با خون دل خوردن مادر و التهاب درونی یاران و همنوردان ; ماهها پیش شکل گرفته بود به خانه وارد شود .
وحید بهرامی و فرخ رحمدل به مشایعتش رفتند تا او را به کنار کسانی که مدتها چشم انتظارش بودند ; برسانند .
همنوردان باشگاه در فرم هائی همسان از ساعاتی قبل فضای سالن انتظار را آماده پذیرائی از او کرده بودند . همه سعی در برقراری نظم داشتند تا مراسمی در خور و شایسته شکل بگیرد .
...... کاظم با همان " تی شرت دماوند " و با چهره ای سوخته . قامتی که به وضوح می توانستی سختی های صعود را در آن نظاره گر باشی وارد شد . به پیشوازش رفتند پیشکسوتان ; حلقه گل بر گردن و پرچم ایران بر دوشش انداختند . سازهای ارتش جمهوری اسلامی به نواختن درآمد ; بانگ سرود ملی و در پی آن شعر زیبای " ایران مرز پر گوهر " لرزه ای از شادی و وجد بر حاضران انداخت . اشک در چشم ها حلقه زد و موجی از غرور و افتخار در فضاحاکم شد . بار دیگر پرچم به اهتزاز درآمد . و این بار برای او که سالها در کنارمان بود ; همنوردی که جور ها کشید و باز از کسانش پس نکشید . همه جا حاضر بود .. " کاظم ... نیاز به کمک داریم ... حادثه رخ داده " ; " کاظم .. کلاس هست ... میشه با بچه ها باشی " ; " کاظم ... همراه هستی؟.... "
حالا او آمده بود ... نه بعنوان فاتح ; که خود نمی پسندد این واژه را ; بلکه بعنوان نماینده ; نماینده ای از جانب همه آنان که به کوهنوردی این مرز و بوم خود را متعلق می دانند .
فرش قرمز رنگ او را به سمت خانواده و یاران رهنمون می سازد ... در آغوش مهر مادر جای می گیرد ... بغض های شادی ترکیده و دانه های اشک گواهی از عشق دارد . در میان خانواده گم می شود ; کاظم
نوبت بعد .... از آن ریش سفیدان عرصه کوهنوردی ایران است ... صدای دست زدن ها تمامی ندارد ... انگار کسی نمیخواهد از لذت هیجان بوجود آمده چیزی بکاهد . نظم ابتدای برنامه تمایلی به ماندن ندارد .. چرا که دلهای یاران برای دیدن او و دیدن چنین لحظاتی پر پر میزنند . دوربین ها مجالی برای استراحت ندارند . و خبرنگار واحد مرکز خبر که گوئی به خواست خدا از فیلتر دوستان !! عبور کرده ... سعی در ماندگار کردن این لحظات دارد .
تاریخ ثبت شد ... نام او در تاریخ کوهنوردی و جهان ثبت شد ... چه بخواهی و چه نخواهی ... بغض دلهای تیره را جائی برای مقابله با همت و جسارت او نیست ...!!؟ او بر جائی ایستاده که دست اینان به دامنه های آن نیز نخواهد رسید .
و حال کاظم است که با دوستان سخن میگوید ; سعی در بلعیدن گره در گلو دارد ; خلوص کلامش هویداست که می گوید " ... در تمام مراحل صعود شما با من بودید ... همه شما قسمتی از تلاش من بودید و من تنها نماینده ای از جمع شما بودم...." سخاوتمندانه صعودش را با دوستان تقسیم می کند و غریو شادی را دوستانش با دست زدن های پی در پی به او تقدیم می دارند .
یاران تاب نمی آورند ... به طرفش حمله می کنند ... بر دوشش میکشند و دور افتخار را در سالن فرودگاه با هلهله و شادی می دوند .
در جمع دوستان وهمنوردان وجود شخصیتی چون کامبیز رنجبر...رئیس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی و مدیرکل تربیت بدنی شمیرانات و نماینده آقای امیر خادم - کشتی گیر نام آشنای دیروز و نماینده مجلس سالهای اخیر- موجی از دلگرمی بر فضای مراسم افکنده بود. از ایشان و جناب آقای خادم کمال تشکر را داریم
تنها دقایقی بعد از ورود کاظم صدای او از برنامه تابستانه رادبو ورزش پخش می شود و ساعاتی بعد سرویس های ورزشی سیما تصاویری ازوی و مراسم را بر روی آنتن گیرنده ها می فرستند. .

سعید صبور

.... شب ... دوستان در منزل او به دعوت مادرش بر سر سفره بی ریایشان که بیش از هر چیز بوی مهر مادری را می داد و برکت آن به دعای خالصانه ی مادری مومن بود نشستند ; کاظم به گوشه ائی از صعود ش اشاره داشت .
.... چقدر همه چیز آشنا بود ... بنظرم " کریس وارنر " را می شناختم ; اصلا وقتی امضایش را روی پارچه یادگاری کاظم دیدم ... دست خطش هم برایم آشنا می آمد .
وای! دوباره از شکسته شدن پای " دن " می گفت . از کوهنورد جوان مسیر " سزن " . حس می کردم او اهل " چک " نیست . شاید بقول " محمد نوری " شهروند کشور کوهستان بود که او را چنین می شناختم و .....
یکبار دیگر فکر کردم و از خود پرسیدم ; چگونه می شود با خواندن داستان صعود کوهنوردی که ندیده و نمی شناسمش ; اینچنین به آنها نزدیک و متعلق خود را حس کنم .
عجب معجزه ای است این عصر فناوری و اینترنت که اینگونه انسانها را بهم نزدیک و البته عده ای تاریک بین را از سایرین دور می کند .
مینو ضابطیان

شما هم بنویسید ... منتظر خاطره شما از آن روز هستیم ......












2 comments:

    On ۱۶:۱۰ ناشناس گفت...

    سلام
    ميخواستم اين موفقيت بزرگ! رو بهتون تبريك بگم ، شايد هم درستش اين باشه كه به همه ايران تبريك بگم. واقعا كه عالي بود. من فقط مي تونم بگم كه خيلي خوشحالم.
    آ. مشعشعي از گروه دانشكده فني

     
    On ۱۴:۰۶ ناشناس گفت...

    استقبال از فريديان

    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 11:57بدون مقدمه می گویم که ایشان کار مهمی برای ایران انجام ندادند !
    چراکه اگر از تشکیلات فدراسیون( چه قبل وچه حال)ویا حتی اگر از این نظام هم ناراضی بودند میتوانستند باشجاعت پرچم رژیم شاهنشاهی را بر فراز قله به احتزاز در بیاورند ، نه آنکه پرچمی زائیده تخیل خود .

    پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
    ایرانی باش چون زاده ایرانی
    نویسنده: برج سینا !يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:26برای سعید و همه آنهایی که اینروزها مشکلشان فقط و فقط مشکل پرچم است و بس ! :
    هم مرام نبودن با فریدیان دلیل بر این نمی شود که کار ارزشمند او را نا دیده بگیریم. او و اعتماد فر هرکدام به صورت مستقل توانستند تا بار دیگر پرچم کشورمان را بر بلندای هشت هزار متری ها به اهتزاز در آورند تا شاید تسکینی باشد برای تلخی شکست تیم ملی کوهنوردیمان.!
    برایتان بابت حسادت بیش از اندازه تان متاسف ام.وب سایت
    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:35برای برج سینای عزیز
    شما راست میگوئید
    نویسنده: یک قدیمیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:52گر تو را عار آیدت از پرچم این مملکت نوکر بیگانه ای خود را نمودی اذیت
    هر که را گشت بی نصیب از معرفت ذات افعالش شود چون روبهان بی صفت

    نسل حاضر کلوپ شاهنشاهی دماوند سکولاریسم غوطه ور در ارتجاع پوسیده شاه پرستی بنیان گذارانش، تجلی یافت.
    نویسنده: شیرازیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:4پرچم کشورمان ؟!!!

    برج سینای عزیز اصلا کسی با کار بزرگ آقای فریدیان مشکلی ندارد و منکر آن هم نیست ، شنیدم صعود به کی دو کار هر کسی نیست و شاید تا مدتها برای ایرانی ها تکرار نشود اما پرچمی که ایشان استفاده کرده اند و انگیزه اینکار بحث برانگیز است .
    چرا فکر می کنید حسادت است ؟ چرا از کسانی که عده شان بیشمار است و به آرمانها و ارزش های این کشور تقید و التزام دارند و تا پای جان از آن دفاع و حمایت می کنند اینگونه می تازید ؟!

    من و خیلی های دیگر اصلا فریدیان را نمی شناسیم و حتی کوهنورد نیز نیستیم ، اما شنیدن خبر صعود ایشان من و خیلی از هموطنان را خوشحال کرد . وقتی اخبار بیشتری را جویا شدم به اینجا برخوردم و آن عکس .
    برج سینای عزیز من برادر و دائی ام شهید شده اند و خود را وام دار خون آنها و اعتقاداتشان می دانم . تو خود را نمی دانی ، فریدیان نمی داند ، فریدیان ها نمی دانند ؟ خب ندانند ! همانگونه که گویا از یاد بردند با افراشتن همین پرچم و به استعانت از الله ، جوانهای این مرزو بوم از ناموس و شرف و خاک ایران زمین صیانت کردند و با همین پرچم آنها را در تابوت ها گذاشتیم و تشییع کردیم . به یاد داری ؟ آری این پرچم حرمت دارد ، به دسته و گروه و جناح و حزب هم وابسته نیست ، نام الله تبرک این پرچم است .
    عراقی ها را ببین ! ما انگار از آنها هم کمتریم ؟ از آن پرچم ستاره دار مزین به الله اکبر که در هر شرایطی به آن می بالند ! بعثی و شیعه و سنی و ...
    وقتی کار آقای فریدیان بعنوان یک کار ملی در کشورمان مورد ستایش قرار می گیرد اما ایشان را با مقدسات پرچم این میهن کاری نیست پس چرا نباید دلچرکین شوم ، چرا نباید چشم بر کار بزرگش نبندم . تو اگر جای من بودی حسادت نه که بغض می کردی ، من حسادت نکردم بغض کردم گریه کردم ! درک می کنی ؟
    نویسنده: توبه نامه شاگرد زرچوبه فروش دیروزيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:13چو زرتم شده غمصور- از این کرده ناسور- ننشستم سر جایم زدم زور- دو چشمم بشود کور – خودم سنگ ببستم به پایم تا لب گور- - به چشمم که ندیدم – به گوشم نشنیدم – با اون مغز علیلم – تفکر ننمودم – خیالم که همه زور – شود کار چو تیمور – ز بس ندید پدیدم – خودم رو کج می دیدم – زبان الکن و پام لنگ – زدم بر همگان انگ – روانم ز اذل منگ – کنون در خود خویشم – همی زمزمه دارم – غلط کردم و بد کردم – بلایم ز همه دور - پشیمانم و عذرم بپذیرید - از این نکته دو منظور – به دنبال زر و زور شدم وصله ناجور-
    توبه نامه شاگرد زرچوبه فروش دیروز، پیمانکار، شریک سرپرست در مزایده راهها و مشاور عالی فدراسیون کوه نوردی
    نویسنده: در گوشیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:14خبرهای درگوشی برای شوما که خیلی باهوشید
    میگن بختیاری از روابط بین الملل استعفا داده!
    - اینکه غصه نداره پسر ایکی ثانیه می دم یه اسفالت کار از اداره راه پذارن جاش
    - نشد مملی، بزن مزایده خودت ورشدار
    - سم ما برسه
    - نه میدمش جمشید، طفلی هر جا گذاشتمش نتونست ضرر داد، متر مکعب میزنه میره
    نویسنده: ستاد استقباليکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:27ستاد استقبال از فریدیان:
    حمل مشتاقان استقبال از آقای فریدیان توسط بالن .کسانی که علاقه مند به سوار شدن به بالن را دارند می توانند با آقای سعید صبور تماس گرفته و راه تا فرودگاه امام خمینی(ره) برای استقبال از آقای فریدیان را با بالن طی کنند
    نویسنده: یک دوستيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:36مشکلی اساسی در این است که کسی صبر نمیکند تا خود فریدیان بازگشته و در این مورد توضیح دهد . جانفشانی و افتخاری که فریدیان برای ایران کسب کرد مطمئنا در اشتباهی که قابل جبران است محو نمی شود . در جائی که فریدیان مورد استقبال مقامات سفارت و کنسولگری ایران در اسلام آباد و لاهور قرار میگیرد و ایشان بصورت رسمی از وی تقدیر می نمایند . پرداختن بیش از حد به یک موضوع ساده و چنان بزرگ نمائی کردن و سیاه نمودن فضا . خود تنها حاکی از شیطنتی برخواسته از مشکلات شخصیتی دارد . منطق حکم می کند که فضای مثبت حاکم از موفقیت را به فضائی سیاه تبدیل نکنیم .
    نویسنده: در وصف حال روسا aيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:39اردو زدیم کلک چال – بعدش رفتیم پلنگ چال – می خوایم بریم برودپیک – شاید بریم به پیک نیک – کفش و کلاه نداریم – غذا و جا نداریم – کوله هامون خالیه – گذارشا عالیه – جا فامیلا خالیه – افتادیم توی چاله – دعامون کن ای خاله – خاله دستش تو کاره ایشالا شانس بیاره – جواب فال چنینه – قرعه فالم اینه – دروغ همیشه پیشه- تیشه بزن به ریشه – اشکات آبغوره می شه- بزن بریم که مفته- پارتی ما کلفته – عمو کشاورز گفته – در امتحان قبولم از حالا لول لولم – مقبلم و مقبولم – فعلا رو شاخ غولم – تو خالی بندی غولم – با این دماغ سوختم آبروم رو فروختم – خر مراد سوارم – حق اوراز ندانم – حالا که اینجا جامه این سرپرست بابامه – باد اینطرف وزیده – دوره ما رسیده – هیلاری هم ندیده کشاورز چی خردیه – کشاورز مشاور برام آورده غاطر – از کیسه خلیفه شرط و جوراب خریده – چه دست و دلباز شده – برنامه آغاز شده – تخم دوزرده مرغش همین حالا غاز شده – کار شخیلی درسته – نامه سر گشادش از اون قدیم تا امروز – هنوز تو بادجه پسته – نود تا بشکه داریم – خر با درشکه داریم – قله در انتظاره – هلی کوپتر تو راهه – به طور اضطراری خبر برات میاره – تخت فریدون کجا – تخت سلیمون کجا – تخت آقا سعید رو هیچ شرپای نپالی، صعود هشت هزاری به چشم خود ندیده – جدیده این پدیده – تیم به این زرنگی با تجهیزات جنگی - توالت فرنگی – تو ارتفاع بیس کمپ – اشرف امان که هیچی – یو آی ایم ندیده – دلاک براش بیارید – شونه هاش رو بمالید – دکتر گرفته نبضش – نرسیده وقت قبضش – ایشون حالش ردیفه – کیسه حموم با لیفه – باقلوا حاج خلیفه – انرژی داره براش نیرو میده به پاهاش-
    نویسنده: در وصف حال روس bيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:39این تیم نو ظهوره – کارام همه به زوره – چند ماهه سرپرستیم – حالام نمیریم و هستیم – بلیطمون برنده – فدراسیون متری چنده – وقت جلسه دارم – دائم اداره راهم – کارتابل نامه ها رو زیر سرم می ذارم – گوشم فقط به زنگه مشاورم زرنگه – تمام آتیشارو این بز گر سوزونده – آبدارچی و راننده – شدن معاون بنده – شایسته سالاریه – حاصل پر کاریه – اومدم اینجا مهمونی – پارتیم رفیق جون جونی -علی آبادی رئیسه بودجم رو می نویسه – شلوغ نکن که خوابم – نامه ها بی جوابن – افتادم توی بلا می خوام برم دادسرا – از همه من شاکیم – تو فرعی خاکیم – منکرسی دبیره – حقوق خوب می گیره – کارا همه رواله – محصول ما ذغاله – دبیرم این زمونه – زنم چنگ و چغانه (بشکن) – نوکر اسکناسم – تو دنده 4 خلاصم – ایشون دو شغله هستن – آش نپخته هستن – کارمند سازمانه – وقت اضافه داره – دیروز پیاده بوده – امروز ماشین سواره – از بس سرش شلوغه – دائم دستش رو بوقه – از مالیات معافم – سی روز ماه رو عافم – گاهی می رم ولایت – خود دانم آن حکایت – وقتی که گیج می زنم – دهلیز رو پیچ می زنم – مسیر قله تخته – زندگی خیلی سخته – دبیر کشک و دوغه – نمرده بی فروغه – کلاغ خبر میاره MP3 میذاره – گوشاتو بکن دروازه – آب آلو رات میندازه – فعلا که ما رئیسیم – نسخت رو می نویسیم – مرخص مرخص هستی – دوا نخورده مستی -
    نویسنده: یک دوستيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:40شرمنده از روی علی ( ع) هستم ( قصدم برابری دادن عناصر بحث با او نیست ) ولی ... آنجا که ساده اندیشان بزرگی کار وی را با خط کش هائی کوچک و غلط به ارزیابی و تحلیل می نشستند و در نهایت مجبور به انکار حقیقت می شدند ... در جامعه ما کم نیستند کسانی که از روی بغض و کینه بدنبال بهانه ای برای کوچک شمردن کاری بزرگ و ارزشمند میگردند . ... اگر موضوع پرچم نبود مطمئنا چیزی دیگر می ساختند ... خدا به شما نیز عقل سلیم عنایت کند ... آمین
    نویسنده: خبرنگاريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:14نویسنده: ع.ريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 10:26-
    آقای فریدیان طی عکسی قبل از عزیمت در فرودگاه با پرچمی به همین سبک و سیاق عکس گرفتند و رفتند .
    - اگر تمام بازار پرچم فروش های تهران بخصوص بعد از پل چوبی را بگردید نمی توانید پرچم ایرانی فاقد نشان الله بیابید . حتی اگر از ایرانیان مقیم خارج از کشور که طیف معلومی هستند طلب کنید حتما پرچمی با آرم شیرخورشید را برایتان پست می کنند نه آنچه آقای فریدیان در دست دارد . نتیجه اینکه آقای فریدیان کاملا آگاهانه درصدد تهیه چنین پرچمی برآمده است و صد البته با هدفی مشخص !
    - با وجود در دسترس بودن انواع و اقسام پرچم رسمی جمهوری اسلامی ایران در سایز و جنس مختلف در بازار تهران نیت و غرض مشخصی در استفاده از این پرچم به ذهن متبادر می شود که همانا عدم التزام به نظام فعلی مملکت است .
    - توجیحاتی که بعضا برخی از افراد که وابستگی آنها به وی و یا باشگاه دماوند مشهود است ارائه می کنند بسیار ساده انگارانه ، سبک و در مقام دفاع کم توان است .
    - جدا از رکوردی که آقای فریدیان بعنوان یک ایرانی به ثبت رسانده اما برای اقدام کاملا آگاهانه وی که نشان از عدم تقید و التزام به ایران اسلامی دارد نمی توان جایگاه تعریف شده ملی را در نظام فعلی ترسیم کرد .
    -محرومیت از امتیازات و قطع به یقین پیگردهای مربوطه از وی و باشگاه دماوند را می توان متصور بود .
    - سکوت و بی پاسخ گذارندن پرسش ها از سوی مبلغ اصلی صعود فریدیان که باشگاه داران دماوند می باشند نشانه قابل تاملی در قبال اقدام بحث برانگیز فریدیان را نوید می دهد .
    نویسنده: خبرنگاريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:15نویسنده: ع.ريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 10:26-
    آقای فریدیان طی عکسی قبل از عزیمت در فرودگاه با پرچمی به همین سبک و سیاق عکس گرفتند و رفتند .
    - اگر تمام بازار پرچم فروش های تهران بخصوص بعد از پل چوبی را بگردید نمی توانید پرچم ایرانی فاقد نشان الله بیابید . حتی اگر از ایرانیان مقیم خارج از کشور که طیف معلومی هستند طلب کنید حتما پرچمی با آرم شیرخورشید را برایتان پست می کنند نه آنچه آقای فریدیان در دست دارد . نتیجه اینکه آقای فریدیان کاملا آگاهانه درصدد تهیه چنین پرچمی برآمده است و صد البته با هدفی مشخص !
    - با وجود در دسترس بودن انواع و اقسام پرچم رسمی جمهوری اسلامی ایران در سایز و جنس مختلف در بازار تهران نیت و غرض مشخصی در استفاده از این پرچم به ذهن متبادر می شود که همانا عدم التزام به نظام فعلی مملکت است .
    - توجیحاتی که بعضا برخی از افراد که وابستگی آنها به وی و یا باشگاه دماوند مشهود است ارائه می کنند بسیار ساده انگارانه ، سبک و در مقام دفاع کم توان است .
    - جدا از رکوردی که آقای فریدیان بعنوان یک ایرانی به ثبت رسانده اما برای اقدام کاملا آگاهانه وی که نشان از عدم تقید و التزام به ایران اسلامی دارد نمی توان جایگاه تعریف شده ملی را در نظام فعلی ترسیم کرد .
    -محرومیت از امتیازات و قطع به یقین پیگردهای مربوطه از وی و باشگاه دماوند را می توان متصور بود .
    - سکوت و بی پاسخ گذارندن پرسش ها از سوی مبلغ اصلی صعود فریدیان که باشگاه داران دماوند می باشند نشانه قابل تاملی در قبال اقدام بحث برانگیز فریدیان را نوید می دهد .
    نویسنده: یک خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:32بله شما همگی راست میگویید . اما ی سوال شما که کوهنورد نیستید و نمیدانید که کی 2 کجاست و چه کوه با عظمتیست بجای خسته نباشید به ایشون هنوز وارد ایران نشده از روی حسادت و حرص یا چیز دیگر به یک موضوع ساده پرداختین ؟ عقل چیز خوبیست که شما فاقد اونید . اگر این عکس مشکلی داشت هرگز ضیات شام در سفارت ایران برگزار نمیشد . خودتان را خسته نکنید . بروید زیر آب سرد .
    برای آقای شیرازی نیز باید بگویم که انقدر سنگ این پرچم را به سینه نزنید شما معلومه مطالعاتت خیلی کمه و نمیدونی که پرچم این مرز و بوم چه تاریخی داشته . آ
    وقتی کاوه آهنگر پارچه ای که بر دور دست داشت را به سر نیزه زد و پرچم این مرز و بوم را به اهتزاز در آورد آیا آرمی داشت که انقدر سر یک آرم حرف در آوردید .
    بروید مخ پوکتان را شستشو دهید و انقدر پشت سر این قهرمان ملی حرف در نیاورید .
    متاسفام برایتان .
    شما دم از شهید و شهادت میزنی پس بیادآر که برای همین بانوانی که پرچم یا زهرا بر فراز بام جهان بالا گرفتند نیز حرف در آوردید . شما خود درگیری دارید .یا بهتر بگویم بیماران روحی روانی .
    نویسنده: یک خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:34در ضمن یاد آور شوم این میهن نامش ایران است از نژاد آریا نه چیز دیگر .
    نویسنده: شيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:41قهرمان ملی با تیم ملی همراه است جناب یک خواننده
    نویسنده: برج مراقبتيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:50آقای برج سینا

    مگر پرچمی که آقای فریدیان برداشته اند همان پرچم ایران است که شما نوشته اید : " . . . پرچم کشورمان . . . "

    شاید کشور آقای فریدیان جای دیگریست و ما خبر نداریم ! و یا اختیار تغییر پرچم ایران را به ایشان تفویض کرده اند و باز هم ما بی خبریم !
    نویسنده: -يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:0افشین جان عصبانی نشو حق با توست.
    نویسنده: الفيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:9آقای سعید علتش اینه که حتما ایشون رژیم شاهنشاهی رو هم قبول ندارند. مگه حکمه که هر کسی که با این نظام مخالفه باید با رژیم شاهنشاهی موافق باشه؟؟!!! جل الخالق!!
    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:49جناب و یا سرکار الف گرامی
    شما درست می گوئید
    نویسنده: آنا فراهانیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 16:49دوست عزيز کوهنويس جناب آقای حسین رضایی!
    سومين صعود مشترک کوه نويسان به قله دماوند ۳۱ مرداد ماه سال جاری در منطقه دماوند جبهه جنوبی به مدت دو و نيم روز برگزار خواهد شد.
    از شما دعوت ميکنيم در این برنامه شرکت کرده و و ما را از حضور گرم و پر مهر خود بی بهره نگذاريد
    لينک دعوتنامه : http://i14.tinypic.com/4uw1d9l.jpg
    تا دماوند...وب سایت
    نویسنده: T.Kيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 17:37http://tehrankooh.blogfa.com/post-156.aspx
    نویسنده: !؟يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 17:39اينطور كه از نوشته هاي طرفداران فريديان استنباط ميشه بايد همه دست به دست هم بديم و اين گند كاريه فريديان را كه ممكنه به راحتي افتخار صعود بزرگش را از بين ببره ماستمالي كنيم بره ! بابا خب حرفي نيست حالا چرا گريه ميكنيد ؟ قبول كرديم ايشون يه گندي زده بهتره ديگه همش نزنيم . اصلا ميخواهيد با فتوشاپ اين عكس را درستش كنيم به رضايي هم بگيم اون عكس را برداره و عكس درست شده را بگذاره ؟ بعدش هم شايعه ميكنيم اون عكس ساختگي بوده و ميخواستن فريديان را خراب كنند . آقا شتر ديدي نديدي ! اما مسئله اينكه آيا خود كاظم راضي به اين كار هست و قبول داره كه گند زده يا نه ؟
    نویسنده: حسوديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 18:1آخ خ خ خیش چقدر دلم خنک شد
    من هم مثل بعضی از دوستان حسابی حسودیم شد اصلا باید این کاظم را اعدام کنیم چرا اسم آون توی تاریخ بره اسم ما نره اصلا مگر چکار کرده یک پرچم برده این همه قیافه گرفته تورا به خدا هرکس هرچه ازاو میدونه بره پیدا بکنه فاش کنه (اشکال نداره راست باشه یه کم هم که راست باشه کافیه خودمون یه کاریش میکنیم) تا دفعه دیگه از این کارها نکنه اصلا شاید ایرانی نباشه (تحقیق شود ) شاید هم خواسته اسم ایران را !ببخشید پرچم ایران راخراب کنه پس باید باهمین پرچم سه رنگ که هیچ شباهتی به پرچم ما ندارد اعدامش کنیم (آخیش چقدر راحت می شم)بیاید تیم اعدام کاظم را تشکیل بدیم (چقدر کیف داره)توی لیست بالا خیلی ها هستند .اگر کسی دیگه ای هست تا دیر نشده اسم خودش را بنویسد بشتابید که دیرمیشه!!!!! این مرام کوهنوردی در جمهوری اسلامی ایران است تا کور شود هر کس که نتواند ببیند!!!!!!!
    نویسنده: يه خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 19:9بابا دست همتون درد نکنه.واقعا" که خسته نباشيد. بجون خودتون هر وقت خسته مي شم مي رم تو اين وبلاگ و کلي از دري وري هاي دوستان کوهنورد مي خندم. مخصوصا" از قسمت استقبال از آقاي فريديان با شتر. بخدا من نه مخالف ايشونم و نه موافق فقط خواننده ام و يه ذره کوهنورد. ولي خودمونيم خيلي جالبه. قربون همه حسودا برم.
    نویسنده: سیامکدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 9:7تبلیغ:
    کامنتهای کوه نوشت بهترین انتخاب برای انتقام
    بهترین انتخاب برای ترور شخصیت
    از رئیس فدراسیون گرفته تا همه کوهنوردان ایران
    بشتابید.......
    (البته ممکنه یه رورزی هم نوبت به خود شما برسه !!!!)
    نویسنده: ?!دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 10:26باشه ،ما حسود ، ما بخيل ،ما رواني ،ما انتقامجو ،ما بد ! شما چرا مثل كبك سرتون را كرديد زير برف ؟ مي دونيد طبق قانون ، مجازات اين كار چيه ؟؟ خيلي كه دوستش داشته باشند و سياسيش نكنند و بهش تخفيف بدهند براي هميشه ممنوع الخروجش ميكنند كه ديگه همچين كاري نكنه ! بگذريم از اينكه چه مشكلاتي براي ديگر كوهنوردها كه از اين پس بخواهند صعود برون مرزي انجام دهند پيش مي ياد ! و بگذريم از گزكي كه به دست فرصت طلباني داده ميشه كه دنبال مهجور كردن اين ورزش به بهانه هاي سياسي هستند ! بله افتخار بزرگي كسب شده دستش درد نكنه ، خسته نباشه و ... اما چه مرضي وجود داره كه با اين پرچم عكس بگيره كه اين داستانها و حاشيه ها بوجود بياد ..سري كه درد نميكنه دستمال نمي بندند ... حداقل سريعتر با همكاريه خودش يه جوري ماستمالي كنيد بره تا گندش بيشتر از اين در نيومده . يه كم عاقلانه و منطقي فكر كنيد .. اينقدر دچار جو گرفتگي اين افتخار بزرگ شديد كه متوجه نيستيد اگر جمعش نكنيد چه سرنوشتي تلخي در انتظار كاظم و حتي جامعه ي كوهنوردي هست !
    نویسنده: رسولدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 16:1اقای ؟!
    پس قبل از اون، خیلی از ارگانهای دیگر (مثل هلال احمر ) هم که بجای الله آرم خودشون رو گذاشتن باید ممنوع خروج بشوند .
    یا بروید اطلاعاتون رو زیاد کنید یا دنبال بهانه دیگری باشید .
    نویسنده: محمد رضاییدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 16:8حسودان محترم.
    شما حتی جرات ندارید اسم خودتون رو بنویسین حالا می خواهید از پرچم دفاع کنید.
    دم گرم فریدیان که بی ادعا ، همت کرد و پرچم سه رنگ ایران رو بر فراز کی دو بلند کرد . شما چه کردید ، حتی جرات ندارید اسم خودتون رو بنویسین .
    نویسنده: ؟!دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 17:23آقا رسول ميشه پرچم ايران را به هر شكلي خواستي در بياري و به هر عنواني غير از پرچم ايران باهاش عكس بگيري ولي نميشه با هر پرچمي تحت عنوان پرچم جمهوري اسلامي ايران عكس گرفت . سعي كن فرق كار حلال احمري ها را با اينكار بفهمي اونها با تغيير پرچم ايران پرچمي براي خودشون درست كردند نه پرچم جديدي براي ايران .آخه سبك مغز هاي جو زده ! من اگر حسود بودم و حسودي ميكردم كه نمي گفتم بيايد اين گند كاري را ماستمالي كنيم ! اصلا نمي يومدم وقتم را اينجا تلف كنم ، ميرفتم يك نامه همراه با عكس و مدرك به حراست سازمان مي نوشتم تا ببينيد مراسم استقبال به چه مراسمي تبديل ميشه ! چرا مثل بچه دبستاني ها جو زده شديد و متوجه نيستيد چه اتفاقي داره مي افته ؟ عزيز من صعود قله كي تو براي آقايون ذوب در ولايت كمترين اهميتي نداره ولي برداشتن الله از پرچم ايران و بلند كردن آن به عنوان پرچم ايران بدجوري عصبانيشون ميكنه .. اي خدا چطوري بايد اين را به شما جو زده ها حالي كنم ؟!!! دوست داري كوهنوردها را مثل بعد از انقلاب به چشم چپي و ضد انقلاب و ... نگاه كنند ؟
    نویسنده: !دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 21:47احسنت به ؟!
    آخه چرا هر كي اينجا به اين آقا انتقاد كرده بهش گفتن حسود ؟! كار اين بابا مسئله درست مي كنه و اين از همه مهمتر به ضرر جامعه كوهنوردهاست . نگرش ها سياسي مي شه و اين براي اين ورزش مظلوم خوب نيست . اين كجاش حسادته ؟!
    خود دانيدوب سایت
    نویسنده: حسودسه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 8:0با سلام به همران محترم (تیم اعدام )
    بابا چرا این ها نمی فهمند ما داریم کمک میکنیم به خاطر شما میگیم اصلا اگر ما نمیگفتیم کی بکمک این اقا میامد هان ! بابا این آقا جنایت کرده (البته به خاطر خودش میگیم ) مثلا آقای تختی با پرچم شاهنشاهی عکس گرفت دادیم به قتلش برسانند این همه بزرگان ورزشی که باپرچم هایی با آرم دیگه عکس گرفتن حالا کجایند یا اون دنیا هستند یا خارج از کشوراند یا از خودمون بودنند حالا زنده اند (لطفا تحقیق شود کسی در رفته یا نه ) البته ما به آونها کاری نداریم ما آلان کار دیگری داریم کار خودمون را انجام می دیم این آقا هم که میگه چرا اسم خودتون را نمی نویسید اگه راست می گه آونها هم اسم خودشون راننویسند تا ثابت بشه دارند کمک می کنند (این کمک ها البته به ماست ) یک پیشنهاد هم دارم هرکه اسم مناسبی برای این جنایت ارائه بده یک جایزه مخصوص دریافت میکنه البته باید تکراری نباشد چون در چند کامنت بالا (همراها ن بزرگوار) اتهامات متعددی هست اتهامات جدید مانند تحریف تاریج ! تخریب جعرافیا ! (این همه کوه خودمون داریم میرن کی تو میشه این بدون منظور باشه اون بی ما) دست کاری در علوم ( از سیاسی گرفته تا خانه داری) و.... لطفاً ذوق خودتون را نشان بدیدید باور کنید همه این ها را به خاطر جامعه’ محترم کوه میگوییم بابا چطور بگیم که باور کنید بخاطر شممممممممماست
    نویسنده: مراتب تقدیر و تشکر سرپرست فدراسیون از مشسه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 11:10مراتب تقدیر و تشکر سرپرست فدراسیون از مشاور اعظم
    خط و ربطت کرد مرا در قعر گورم – اینهمه سال با منی نشناختمت انگار که کورم – تو مرا هل دادی در چاه جهالت – پشت من قایم شدی، راحت خیالت – وقت آن آمدد کنم فکری به حالت - دسته جارو زنم در پر و بالت – عقده داشتی از فلانی – آمدی بیست سال بمانی – گفته بودی می توانی – نام ننگینت بماند یادگاری – می دمت زین شهر فراری – بستمت زین پس به گاری – تیم ارنج کردی ، فرستادی بشی مثل فلانی – آبرم و ضایع کردی – گرگ را نزدیک ما همسایه کردی – مفت مفت همچون لبو مارو فروختی - هیزم آتش شدی جانم رو سوختی – اشک من در پای دار عیده هایت – روز محشر گر شود می دم جزایت – کی شود آیم عزایت – مثل تمساح بگریم از برایت – این و اون را تو آوردی – پست مجانی سپردی – کار را مختل نمودی – حکم چون کافر نمودی – آتش دوزخ سزایت – من شدم انگشت نمای کوه نوردان – گشته ای پنهان چو رندان – دفترم باشد چو زندان – پس چه شد آن های هایت – پوست کلفت کرگدن، لالی چرا – پاسخ بده ای بی شعور – پول ملت را به گا دادی برای ادعایت – داغ این ننگ از برایت – موش موذی رفته ای اندر سوراخت – با لودر آیم سراغت – گربه آوردم برایت – تا که خیس کنی تو جایت – می دهم دیگر طلاقت – جان من جان الاغت – آرزوهای بلند دارم برایت – عمر طولانی کنی – گریه و زاری کنی – خفت و خاری کنی – می کنم لعنت تو را من بیشمار – مونس گورت شود کفتار و مار – گر کلاه رفته سرم از دست توست – چون بگیرم هیکلت گچ، ذره ای از حق توست -

    X


    نظر شما
    نام شما:
    پست الکترونيک:
    وب سايت:

    نظر بصورت خصوصی برای نویسنده وبلاگ ارسال شود
    مشخصات شما حفظ شود [حذف مشخصات]


    استقبال از فريديان

    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 11:57بدون مقدمه می گویم که ایشان کار مهمی برای ایران انجام ندادند !
    چراکه اگر از تشکیلات فدراسیون( چه قبل وچه حال)ویا حتی اگر از این نظام هم ناراضی بودند میتوانستند باشجاعت پرچم رژیم شاهنشاهی را بر فراز قله به احتزاز در بیاورند ، نه آنکه پرچمی زائیده تخیل خود .

    پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
    ایرانی باش چون زاده ایرانی
    نویسنده: برج سینا !يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:26برای سعید و همه آنهایی که اینروزها مشکلشان فقط و فقط مشکل پرچم است و بس ! :
    هم مرام نبودن با فریدیان دلیل بر این نمی شود که کار ارزشمند او را نا دیده بگیریم. او و اعتماد فر هرکدام به صورت مستقل توانستند تا بار دیگر پرچم کشورمان را بر بلندای هشت هزار متری ها به اهتزاز در آورند تا شاید تسکینی باشد برای تلخی شکست تیم ملی کوهنوردیمان.!
    برایتان بابت حسادت بیش از اندازه تان متاسف ام.وب سایت
    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:35برای برج سینای عزیز
    شما راست میگوئید
    نویسنده: یک قدیمیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:52گر تو را عار آیدت از پرچم این مملکت نوکر بیگانه ای خود را نمودی اذیت
    هر که را گشت بی نصیب از معرفت ذات افعالش شود چون روبهان بی صفت

    نسل حاضر کلوپ شاهنشاهی دماوند سکولاریسم غوطه ور در ارتجاع پوسیده شاه پرستی بنیان گذارانش، تجلی یافت.
    نویسنده: شیرازیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:4پرچم کشورمان ؟!!!

    برج سینای عزیز اصلا کسی با کار بزرگ آقای فریدیان مشکلی ندارد و منکر آن هم نیست ، شنیدم صعود به کی دو کار هر کسی نیست و شاید تا مدتها برای ایرانی ها تکرار نشود اما پرچمی که ایشان استفاده کرده اند و انگیزه اینکار بحث برانگیز است .
    چرا فکر می کنید حسادت است ؟ چرا از کسانی که عده شان بیشمار است و به آرمانها و ارزش های این کشور تقید و التزام دارند و تا پای جان از آن دفاع و حمایت می کنند اینگونه می تازید ؟!

    من و خیلی های دیگر اصلا فریدیان را نمی شناسیم و حتی کوهنورد نیز نیستیم ، اما شنیدن خبر صعود ایشان من و خیلی از هموطنان را خوشحال کرد . وقتی اخبار بیشتری را جویا شدم به اینجا برخوردم و آن عکس .
    برج سینای عزیز من برادر و دائی ام شهید شده اند و خود را وام دار خون آنها و اعتقاداتشان می دانم . تو خود را نمی دانی ، فریدیان نمی داند ، فریدیان ها نمی دانند ؟ خب ندانند ! همانگونه که گویا از یاد بردند با افراشتن همین پرچم و به استعانت از الله ، جوانهای این مرزو بوم از ناموس و شرف و خاک ایران زمین صیانت کردند و با همین پرچم آنها را در تابوت ها گذاشتیم و تشییع کردیم . به یاد داری ؟ آری این پرچم حرمت دارد ، به دسته و گروه و جناح و حزب هم وابسته نیست ، نام الله تبرک این پرچم است .
    عراقی ها را ببین ! ما انگار از آنها هم کمتریم ؟ از آن پرچم ستاره دار مزین به الله اکبر که در هر شرایطی به آن می بالند ! بعثی و شیعه و سنی و ...
    وقتی کار آقای فریدیان بعنوان یک کار ملی در کشورمان مورد ستایش قرار می گیرد اما ایشان را با مقدسات پرچم این میهن کاری نیست پس چرا نباید دلچرکین شوم ، چرا نباید چشم بر کار بزرگش نبندم . تو اگر جای من بودی حسادت نه که بغض می کردی ، من حسادت نکردم بغض کردم گریه کردم ! درک می کنی ؟
    نویسنده: توبه نامه شاگرد زرچوبه فروش دیروزيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:13چو زرتم شده غمصور- از این کرده ناسور- ننشستم سر جایم زدم زور- دو چشمم بشود کور – خودم سنگ ببستم به پایم تا لب گور- - به چشمم که ندیدم – به گوشم نشنیدم – با اون مغز علیلم – تفکر ننمودم – خیالم که همه زور – شود کار چو تیمور – ز بس ندید پدیدم – خودم رو کج می دیدم – زبان الکن و پام لنگ – زدم بر همگان انگ – روانم ز اذل منگ – کنون در خود خویشم – همی زمزمه دارم – غلط کردم و بد کردم – بلایم ز همه دور - پشیمانم و عذرم بپذیرید - از این نکته دو منظور – به دنبال زر و زور شدم وصله ناجور-
    توبه نامه شاگرد زرچوبه فروش دیروز، پیمانکار، شریک سرپرست در مزایده راهها و مشاور عالی فدراسیون کوه نوردی
    نویسنده: در گوشیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:14خبرهای درگوشی برای شوما که خیلی باهوشید
    میگن بختیاری از روابط بین الملل استعفا داده!
    - اینکه غصه نداره پسر ایکی ثانیه می دم یه اسفالت کار از اداره راه پذارن جاش
    - نشد مملی، بزن مزایده خودت ورشدار
    - سم ما برسه
    - نه میدمش جمشید، طفلی هر جا گذاشتمش نتونست ضرر داد، متر مکعب میزنه میره
    نویسنده: ستاد استقباليکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:27ستاد استقبال از فریدیان:
    حمل مشتاقان استقبال از آقای فریدیان توسط بالن .کسانی که علاقه مند به سوار شدن به بالن را دارند می توانند با آقای سعید صبور تماس گرفته و راه تا فرودگاه امام خمینی(ره) برای استقبال از آقای فریدیان را با بالن طی کنند
    نویسنده: یک دوستيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:36مشکلی اساسی در این است که کسی صبر نمیکند تا خود فریدیان بازگشته و در این مورد توضیح دهد . جانفشانی و افتخاری که فریدیان برای ایران کسب کرد مطمئنا در اشتباهی که قابل جبران است محو نمی شود . در جائی که فریدیان مورد استقبال مقامات سفارت و کنسولگری ایران در اسلام آباد و لاهور قرار میگیرد و ایشان بصورت رسمی از وی تقدیر می نمایند . پرداختن بیش از حد به یک موضوع ساده و چنان بزرگ نمائی کردن و سیاه نمودن فضا . خود تنها حاکی از شیطنتی برخواسته از مشکلات شخصیتی دارد . منطق حکم می کند که فضای مثبت حاکم از موفقیت را به فضائی سیاه تبدیل نکنیم .
    نویسنده: در وصف حال روسا aيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:39اردو زدیم کلک چال – بعدش رفتیم پلنگ چال – می خوایم بریم برودپیک – شاید بریم به پیک نیک – کفش و کلاه نداریم – غذا و جا نداریم – کوله هامون خالیه – گذارشا عالیه – جا فامیلا خالیه – افتادیم توی چاله – دعامون کن ای خاله – خاله دستش تو کاره ایشالا شانس بیاره – جواب فال چنینه – قرعه فالم اینه – دروغ همیشه پیشه- تیشه بزن به ریشه – اشکات آبغوره می شه- بزن بریم که مفته- پارتی ما کلفته – عمو کشاورز گفته – در امتحان قبولم از حالا لول لولم – مقبلم و مقبولم – فعلا رو شاخ غولم – تو خالی بندی غولم – با این دماغ سوختم آبروم رو فروختم – خر مراد سوارم – حق اوراز ندانم – حالا که اینجا جامه این سرپرست بابامه – باد اینطرف وزیده – دوره ما رسیده – هیلاری هم ندیده کشاورز چی خردیه – کشاورز مشاور برام آورده غاطر – از کیسه خلیفه شرط و جوراب خریده – چه دست و دلباز شده – برنامه آغاز شده – تخم دوزرده مرغش همین حالا غاز شده – کار شخیلی درسته – نامه سر گشادش از اون قدیم تا امروز – هنوز تو بادجه پسته – نود تا بشکه داریم – خر با درشکه داریم – قله در انتظاره – هلی کوپتر تو راهه – به طور اضطراری خبر برات میاره – تخت فریدون کجا – تخت سلیمون کجا – تخت آقا سعید رو هیچ شرپای نپالی، صعود هشت هزاری به چشم خود ندیده – جدیده این پدیده – تیم به این زرنگی با تجهیزات جنگی - توالت فرنگی – تو ارتفاع بیس کمپ – اشرف امان که هیچی – یو آی ایم ندیده – دلاک براش بیارید – شونه هاش رو بمالید – دکتر گرفته نبضش – نرسیده وقت قبضش – ایشون حالش ردیفه – کیسه حموم با لیفه – باقلوا حاج خلیفه – انرژی داره براش نیرو میده به پاهاش-
    نویسنده: در وصف حال روس bيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:39این تیم نو ظهوره – کارام همه به زوره – چند ماهه سرپرستیم – حالام نمیریم و هستیم – بلیطمون برنده – فدراسیون متری چنده – وقت جلسه دارم – دائم اداره راهم – کارتابل نامه ها رو زیر سرم می ذارم – گوشم فقط به زنگه مشاورم زرنگه – تمام آتیشارو این بز گر سوزونده – آبدارچی و راننده – شدن معاون بنده – شایسته سالاریه – حاصل پر کاریه – اومدم اینجا مهمونی – پارتیم رفیق جون جونی -علی آبادی رئیسه بودجم رو می نویسه – شلوغ نکن که خوابم – نامه ها بی جوابن – افتادم توی بلا می خوام برم دادسرا – از همه من شاکیم – تو فرعی خاکیم – منکرسی دبیره – حقوق خوب می گیره – کارا همه رواله – محصول ما ذغاله – دبیرم این زمونه – زنم چنگ و چغانه (بشکن) – نوکر اسکناسم – تو دنده 4 خلاصم – ایشون دو شغله هستن – آش نپخته هستن – کارمند سازمانه – وقت اضافه داره – دیروز پیاده بوده – امروز ماشین سواره – از بس سرش شلوغه – دائم دستش رو بوقه – از مالیات معافم – سی روز ماه رو عافم – گاهی می رم ولایت – خود دانم آن حکایت – وقتی که گیج می زنم – دهلیز رو پیچ می زنم – مسیر قله تخته – زندگی خیلی سخته – دبیر کشک و دوغه – نمرده بی فروغه – کلاغ خبر میاره MP3 میذاره – گوشاتو بکن دروازه – آب آلو رات میندازه – فعلا که ما رئیسیم – نسخت رو می نویسیم – مرخص مرخص هستی – دوا نخورده مستی -
    نویسنده: یک دوستيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:40شرمنده از روی علی ( ع) هستم ( قصدم برابری دادن عناصر بحث با او نیست ) ولی ... آنجا که ساده اندیشان بزرگی کار وی را با خط کش هائی کوچک و غلط به ارزیابی و تحلیل می نشستند و در نهایت مجبور به انکار حقیقت می شدند ... در جامعه ما کم نیستند کسانی که از روی بغض و کینه بدنبال بهانه ای برای کوچک شمردن کاری بزرگ و ارزشمند میگردند . ... اگر موضوع پرچم نبود مطمئنا چیزی دیگر می ساختند ... خدا به شما نیز عقل سلیم عنایت کند ... آمین
    نویسنده: خبرنگاريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:14نویسنده: ع.ريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 10:26-
    آقای فریدیان طی عکسی قبل از عزیمت در فرودگاه با پرچمی به همین سبک و سیاق عکس گرفتند و رفتند .
    - اگر تمام بازار پرچم فروش های تهران بخصوص بعد از پل چوبی را بگردید نمی توانید پرچم ایرانی فاقد نشان الله بیابید . حتی اگر از ایرانیان مقیم خارج از کشور که طیف معلومی هستند طلب کنید حتما پرچمی با آرم شیرخورشید را برایتان پست می کنند نه آنچه آقای فریدیان در دست دارد . نتیجه اینکه آقای فریدیان کاملا آگاهانه درصدد تهیه چنین پرچمی برآمده است و صد البته با هدفی مشخص !
    - با وجود در دسترس بودن انواع و اقسام پرچم رسمی جمهوری اسلامی ایران در سایز و جنس مختلف در بازار تهران نیت و غرض مشخصی در استفاده از این پرچم به ذهن متبادر می شود که همانا عدم التزام به نظام فعلی مملکت است .
    - توجیحاتی که بعضا برخی از افراد که وابستگی آنها به وی و یا باشگاه دماوند مشهود است ارائه می کنند بسیار ساده انگارانه ، سبک و در مقام دفاع کم توان است .
    - جدا از رکوردی که آقای فریدیان بعنوان یک ایرانی به ثبت رسانده اما برای اقدام کاملا آگاهانه وی که نشان از عدم تقید و التزام به ایران اسلامی دارد نمی توان جایگاه تعریف شده ملی را در نظام فعلی ترسیم کرد .
    -محرومیت از امتیازات و قطع به یقین پیگردهای مربوطه از وی و باشگاه دماوند را می توان متصور بود .
    - سکوت و بی پاسخ گذارندن پرسش ها از سوی مبلغ اصلی صعود فریدیان که باشگاه داران دماوند می باشند نشانه قابل تاملی در قبال اقدام بحث برانگیز فریدیان را نوید می دهد .
    نویسنده: خبرنگاريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:15نویسنده: ع.ريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 10:26-
    آقای فریدیان طی عکسی قبل از عزیمت در فرودگاه با پرچمی به همین سبک و سیاق عکس گرفتند و رفتند .
    - اگر تمام بازار پرچم فروش های تهران بخصوص بعد از پل چوبی را بگردید نمی توانید پرچم ایرانی فاقد نشان الله بیابید . حتی اگر از ایرانیان مقیم خارج از کشور که طیف معلومی هستند طلب کنید حتما پرچمی با آرم شیرخورشید را برایتان پست می کنند نه آنچه آقای فریدیان در دست دارد . نتیجه اینکه آقای فریدیان کاملا آگاهانه درصدد تهیه چنین پرچمی برآمده است و صد البته با هدفی مشخص !
    - با وجود در دسترس بودن انواع و اقسام پرچم رسمی جمهوری اسلامی ایران در سایز و جنس مختلف در بازار تهران نیت و غرض مشخصی در استفاده از این پرچم به ذهن متبادر می شود که همانا عدم التزام به نظام فعلی مملکت است .
    - توجیحاتی که بعضا برخی از افراد که وابستگی آنها به وی و یا باشگاه دماوند مشهود است ارائه می کنند بسیار ساده انگارانه ، سبک و در مقام دفاع کم توان است .
    - جدا از رکوردی که آقای فریدیان بعنوان یک ایرانی به ثبت رسانده اما برای اقدام کاملا آگاهانه وی که نشان از عدم تقید و التزام به ایران اسلامی دارد نمی توان جایگاه تعریف شده ملی را در نظام فعلی ترسیم کرد .
    -محرومیت از امتیازات و قطع به یقین پیگردهای مربوطه از وی و باشگاه دماوند را می توان متصور بود .
    - سکوت و بی پاسخ گذارندن پرسش ها از سوی مبلغ اصلی صعود فریدیان که باشگاه داران دماوند می باشند نشانه قابل تاملی در قبال اقدام بحث برانگیز فریدیان را نوید می دهد .
    نویسنده: یک خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:32بله شما همگی راست میگویید . اما ی سوال شما که کوهنورد نیستید و نمیدانید که کی 2 کجاست و چه کوه با عظمتیست بجای خسته نباشید به ایشون هنوز وارد ایران نشده از روی حسادت و حرص یا چیز دیگر به یک موضوع ساده پرداختین ؟ عقل چیز خوبیست که شما فاقد اونید . اگر این عکس مشکلی داشت هرگز ضیات شام در سفارت ایران برگزار نمیشد . خودتان را خسته نکنید . بروید زیر آب سرد .
    برای آقای شیرازی نیز باید بگویم که انقدر سنگ این پرچم را به سینه نزنید شما معلومه مطالعاتت خیلی کمه و نمیدونی که پرچم این مرز و بوم چه تاریخی داشته . آ
    وقتی کاوه آهنگر پارچه ای که بر دور دست داشت را به سر نیزه زد و پرچم این مرز و بوم را به اهتزاز در آورد آیا آرمی داشت که انقدر سر یک آرم حرف در آوردید .
    بروید مخ پوکتان را شستشو دهید و انقدر پشت سر این قهرمان ملی حرف در نیاورید .
    متاسفام برایتان .
    شما دم از شهید و شهادت میزنی پس بیادآر که برای همین بانوانی که پرچم یا زهرا بر فراز بام جهان بالا گرفتند نیز حرف در آوردید . شما خود درگیری دارید .یا بهتر بگویم بیماران روحی روانی .
    نویسنده: یک خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:34در ضمن یاد آور شوم این میهن نامش ایران است از نژاد آریا نه چیز دیگر .
    نویسنده: شيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:41قهرمان ملی با تیم ملی همراه است جناب یک خواننده
    نویسنده: برج مراقبتيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:50آقای برج سینا

    مگر پرچمی که آقای فریدیان برداشته اند همان پرچم ایران است که شما نوشته اید : " . . . پرچم کشورمان . . . "

    شاید کشور آقای فریدیان جای دیگریست و ما خبر نداریم ! و یا اختیار تغییر پرچم ایران را به ایشان تفویض کرده اند و باز هم ما بی خبریم !
    نویسنده: -يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:0افشین جان عصبانی نشو حق با توست.
    نویسنده: الفيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:9آقای سعید علتش اینه که حتما ایشون رژیم شاهنشاهی رو هم قبول ندارند. مگه حکمه که هر کسی که با این نظام مخالفه باید با رژیم شاهنشاهی موافق باشه؟؟!!! جل الخالق!!
    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:49جناب و یا سرکار الف گرامی
    شما درست می گوئید
    نویسنده: آنا فراهانیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 16:49دوست عزيز کوهنويس جناب آقای حسین رضایی!
    سومين صعود مشترک کوه نويسان به قله دماوند ۳۱ مرداد ماه سال جاری در منطقه دماوند جبهه جنوبی به مدت دو و نيم روز برگزار خواهد شد.
    از شما دعوت ميکنيم در این برنامه شرکت کرده و و ما را از حضور گرم و پر مهر خود بی بهره نگذاريد
    لينک دعوتنامه : http://i14.tinypic.com/4uw1d9l.jpg
    تا دماوند...وب سایت
    نویسنده: T.Kيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 17:37http://tehrankooh.blogfa.com/post-156.aspx
    نویسنده: !؟يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 17:39اينطور كه از نوشته هاي طرفداران فريديان استنباط ميشه بايد همه دست به دست هم بديم و اين گند كاريه فريديان را كه ممكنه به راحتي افتخار صعود بزرگش را از بين ببره ماستمالي كنيم بره ! بابا خب حرفي نيست حالا چرا گريه ميكنيد ؟ قبول كرديم ايشون يه گندي زده بهتره ديگه همش نزنيم . اصلا ميخواهيد با فتوشاپ اين عكس را درستش كنيم به رضايي هم بگيم اون عكس را برداره و عكس درست شده را بگذاره ؟ بعدش هم شايعه ميكنيم اون عكس ساختگي بوده و ميخواستن فريديان را خراب كنند . آقا شتر ديدي نديدي ! اما مسئله اينكه آيا خود كاظم راضي به اين كار هست و قبول داره كه گند زده يا نه ؟
    نویسنده: حسوديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 18:1آخ خ خ خیش چقدر دلم خنک شد
    من هم مثل بعضی از دوستان حسابی حسودیم شد اصلا باید این کاظم را اعدام کنیم چرا اسم آون توی تاریخ بره اسم ما نره اصلا مگر چکار کرده یک پرچم برده این همه قیافه گرفته تورا به خدا هرکس هرچه ازاو میدونه بره پیدا بکنه فاش کنه (اشکال نداره راست باشه یه کم هم که راست باشه کافیه خودمون یه کاریش میکنیم) تا دفعه دیگه از این کارها نکنه اصلا شاید ایرانی نباشه (تحقیق شود ) شاید هم خواسته اسم ایران را !ببخشید پرچم ایران راخراب کنه پس باید باهمین پرچم سه رنگ که هیچ شباهتی به پرچم ما ندارد اعدامش کنیم (آخیش چقدر راحت می شم)بیاید تیم اعدام کاظم را تشکیل بدیم (چقدر کیف داره)توی لیست بالا خیلی ها هستند .اگر کسی دیگه ای هست تا دیر نشده اسم خودش را بنویسد بشتابید که دیرمیشه!!!!! این مرام کوهنوردی در جمهوری اسلامی ایران است تا کور شود هر کس که نتواند ببیند!!!!!!!
    نویسنده: يه خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 19:9بابا دست همتون درد نکنه.واقعا" که خسته نباشيد. بجون خودتون هر وقت خسته مي شم مي رم تو اين وبلاگ و کلي از دري وري هاي دوستان کوهنورد مي خندم. مخصوصا" از قسمت استقبال از آقاي فريديان با شتر. بخدا من نه مخالف ايشونم و نه موافق فقط خواننده ام و يه ذره کوهنورد. ولي خودمونيم خيلي جالبه. قربون همه حسودا برم.
    نویسنده: سیامکدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 9:7تبلیغ:
    کامنتهای کوه نوشت بهترین انتخاب برای انتقام
    بهترین انتخاب برای ترور شخصیت
    از رئیس فدراسیون گرفته تا همه کوهنوردان ایران
    بشتابید.......
    (البته ممکنه یه رورزی هم نوبت به خود شما برسه !!!!)
    نویسنده: ?!دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 10:26باشه ،ما حسود ، ما بخيل ،ما رواني ،ما انتقامجو ،ما بد ! شما چرا مثل كبك سرتون را كرديد زير برف ؟ مي دونيد طبق قانون ، مجازات اين كار چيه ؟؟ خيلي كه دوستش داشته باشند و سياسيش نكنند و بهش تخفيف بدهند براي هميشه ممنوع الخروجش ميكنند كه ديگه همچين كاري نكنه ! بگذريم از اينكه چه مشكلاتي براي ديگر كوهنوردها كه از اين پس بخواهند صعود برون مرزي انجام دهند پيش مي ياد ! و بگذريم از گزكي كه به دست فرصت طلباني داده ميشه كه دنبال مهجور كردن اين ورزش به بهانه هاي سياسي هستند ! بله افتخار بزرگي كسب شده دستش درد نكنه ، خسته نباشه و ... اما چه مرضي وجود داره كه با اين پرچم عكس بگيره كه اين داستانها و حاشيه ها بوجود بياد ..سري كه درد نميكنه دستمال نمي بندند ... حداقل سريعتر با همكاريه خودش يه جوري ماستمالي كنيد بره تا گندش بيشتر از اين در نيومده . يه كم عاقلانه و منطقي فكر كنيد .. اينقدر دچار جو گرفتگي اين افتخار بزرگ شديد كه متوجه نيستيد اگر جمعش نكنيد چه سرنوشتي تلخي در انتظار كاظم و حتي جامعه ي كوهنوردي هست !
    نویسنده: رسولدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 16:1اقای ؟!
    پس قبل از اون، خیلی از ارگانهای دیگر (مثل هلال احمر ) هم که بجای الله آرم خودشون رو گذاشتن باید ممنوع خروج بشوند .
    یا بروید اطلاعاتون رو زیاد کنید یا دنبال بهانه دیگری باشید .
    نویسنده: محمد رضاییدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 16:8حسودان محترم.
    شما حتی جرات ندارید اسم خودتون رو بنویسین حالا می خواهید از پرچم دفاع کنید.
    دم گرم فریدیان که بی ادعا ، همت کرد و پرچم سه رنگ ایران رو بر فراز کی دو بلند کرد . شما چه کردید ، حتی جرات ندارید اسم خودتون رو بنویسین .
    نویسنده: ؟!دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 17:23آقا رسول ميشه پرچم ايران را به هر شكلي خواستي در بياري و به هر عنواني غير از پرچم ايران باهاش عكس بگيري ولي نميشه با هر پرچمي تحت عنوان پرچم جمهوري اسلامي ايران عكس گرفت . سعي كن فرق كار حلال احمري ها را با اينكار بفهمي اونها با تغيير پرچم ايران پرچمي براي خودشون درست كردند نه پرچم جديدي براي ايران .آخه سبك مغز هاي جو زده ! من اگر حسود بودم و حسودي ميكردم كه نمي گفتم بيايد اين گند كاري را ماستمالي كنيم ! اصلا نمي يومدم وقتم را اينجا تلف كنم ، ميرفتم يك نامه همراه با عكس و مدرك به حراست سازمان مي نوشتم تا ببينيد مراسم استقبال به چه مراسمي تبديل ميشه ! چرا مثل بچه دبستاني ها جو زده شديد و متوجه نيستيد چه اتفاقي داره مي افته ؟ عزيز من صعود قله كي تو براي آقايون ذوب در ولايت كمترين اهميتي نداره ولي برداشتن الله از پرچم ايران و بلند كردن آن به عنوان پرچم ايران بدجوري عصبانيشون ميكنه .. اي خدا چطوري بايد اين را به شما جو زده ها حالي كنم ؟!!! دوست داري كوهنوردها را مثل بعد از انقلاب به چشم چپي و ضد انقلاب و ... نگاه كنند ؟
    نویسنده: !دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 21:47احسنت به ؟!
    آخه چرا هر كي اينجا به اين آقا انتقاد كرده بهش گفتن حسود ؟! كار اين بابا مسئله درست مي كنه و اين از همه مهمتر به ضرر جامعه كوهنوردهاست . نگرش ها سياسي مي شه و اين براي اين ورزش مظلوم خوب نيست . اين كجاش حسادته ؟!
    خود دانيدوب سایت
    نویسنده: حسودسه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 8:0با سلام به همران محترم (تیم اعدام )
    بابا چرا این ها نمی فهمند ما داریم کمک میکنیم به خاطر شما میگیم اصلا اگر ما نمیگفتیم کی بکمک این اقا میامد هان ! بابا این آقا جنایت کرده (البته به خاطر خودش میگیم ) مثلا آقای تختی با پرچم شاهنشاهی عکس گرفت دادیم به قتلش برسانند این همه بزرگان ورزشی که باپرچم هایی با آرم دیگه عکس گرفتن حالا کجایند یا اون دنیا هستند یا خارج از کشوراند یا از خودمون بودنند حالا زنده اند (لطفا تحقیق شود کسی در رفته یا نه ) البته ما به آونها کاری نداریم ما آلان کار دیگری داریم کار خودمون را انجام می دیم این آقا هم که میگه چرا اسم خودتون را نمی نویسید اگه راست می گه آونها هم اسم خودشون راننویسند تا ثابت بشه دارند کمک می کنند (این کمک ها البته به ماست ) یک پیشنهاد هم دارم هرکه اسم مناسبی برای این جنایت ارائه بده یک جایزه مخصوص دریافت میکنه البته باید تکراری نباشد چون در چند کامنت بالا (همراها ن بزرگوار) اتهامات متعددی هست اتهامات جدید مانند تحریف تاریج ! تخریب جعرافیا ! (این همه کوه خودمون داریم میرن کی تو میشه این بدون منظور باشه اون بی ما) دست کاری در علوم ( از سیاسی گرفته تا خانه داری) و.... لطفاً ذوق خودتون را نشان بدیدید باور کنید همه این ها را به خاطر جامعه’ محترم کوه میگوییم بابا چطور بگیم که باور کنید بخاطر شممممممممماست
    نویسنده: مراتب تقدیر و تشکر سرپرست فدراسیون از مشسه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 11:10مراتب تقدیر و تشکر سرپرست فدراسیون از مشاور اعظم
    خط و ربطت کرد مرا در قعر گورم – اینهمه سال با منی نشناختمت انگار که کورم – تو مرا هل دادی در چاه جهالت – پشت من قایم شدی، راحت خیالت – وقت آن آمدد کنم فکری به حالت - دسته جارو زنم در پر و بالت – عقده داشتی از فلانی – آمدی بیست سال بمانی – گفته بودی می توانی – نام ننگینت بماند یادگاری – می دمت زین شهر فراری – بستمت زین پس به گاری – تیم ارنج کردی ، فرستادی بشی مثل فلانی – آبرم و ضایع کردی – گرگ را نزدیک ما همسایه کردی – مفت مفت همچون لبو مارو فروختی - هیزم آتش شدی جانم رو سوختی – اشک من در پای دار عیده هایت – روز محشر گر شود می دم جزایت – کی شود آیم عزایت – مثل تمساح بگریم از برایت – این و اون را تو آوردی – پست مجانی سپردی – کار را مختل نمودی – حکم چون کافر نمودی – آتش دوزخ سزایت – من شدم انگشت نمای کوه نوردان – گشته ای پنهان چو رندان – دفترم باشد چو زندان – پس چه شد آن های هایت – پوست کلفت کرگدن، لالی چرا – پاسخ بده ای بی شعور – پول ملت را به گا دادی برای ادعایت – داغ این ننگ از برایت – موش موذی رفته ای اندر سوراخت – با لودر آیم سراغت – گربه آوردم برایت – تا که خیس کنی تو جایت – می دهم دیگر طلاقت – جان من جان الاغت – آرزوهای بلند دارم برایت – عمر طولانی کنی – گریه و زاری کنی – خفت و خاری کنی – می کنم لعنت تو را من بیشمار – مونس گورت شود کفتار و مار – گر کلاه رفته سرم از دست توست – چون بگیرم هیکلت گچ، ذره ای از حق توست -

    X


    نظر شما
    نام شما:
    پست الکترونيک:
    وب سايت:

    نظر بصورت خصوصی برای نویسنده وبلاگ ارسال شود
    مشخصات شما حفظ شود [حذف مشخصات]


    استقبال از فريديان

    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 11:57بدون مقدمه می گویم که ایشان کار مهمی برای ایران انجام ندادند !
    چراکه اگر از تشکیلات فدراسیون( چه قبل وچه حال)ویا حتی اگر از این نظام هم ناراضی بودند میتوانستند باشجاعت پرچم رژیم شاهنشاهی را بر فراز قله به احتزاز در بیاورند ، نه آنکه پرچمی زائیده تخیل خود .

    پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
    ایرانی باش چون زاده ایرانی
    نویسنده: برج سینا !يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:26برای سعید و همه آنهایی که اینروزها مشکلشان فقط و فقط مشکل پرچم است و بس ! :
    هم مرام نبودن با فریدیان دلیل بر این نمی شود که کار ارزشمند او را نا دیده بگیریم. او و اعتماد فر هرکدام به صورت مستقل توانستند تا بار دیگر پرچم کشورمان را بر بلندای هشت هزار متری ها به اهتزاز در آورند تا شاید تسکینی باشد برای تلخی شکست تیم ملی کوهنوردیمان.!
    برایتان بابت حسادت بیش از اندازه تان متاسف ام.وب سایت
    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:35برای برج سینای عزیز
    شما راست میگوئید
    نویسنده: یک قدیمیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 12:52گر تو را عار آیدت از پرچم این مملکت نوکر بیگانه ای خود را نمودی اذیت
    هر که را گشت بی نصیب از معرفت ذات افعالش شود چون روبهان بی صفت

    نسل حاضر کلوپ شاهنشاهی دماوند سکولاریسم غوطه ور در ارتجاع پوسیده شاه پرستی بنیان گذارانش، تجلی یافت.
    نویسنده: شیرازیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:4پرچم کشورمان ؟!!!

    برج سینای عزیز اصلا کسی با کار بزرگ آقای فریدیان مشکلی ندارد و منکر آن هم نیست ، شنیدم صعود به کی دو کار هر کسی نیست و شاید تا مدتها برای ایرانی ها تکرار نشود اما پرچمی که ایشان استفاده کرده اند و انگیزه اینکار بحث برانگیز است .
    چرا فکر می کنید حسادت است ؟ چرا از کسانی که عده شان بیشمار است و به آرمانها و ارزش های این کشور تقید و التزام دارند و تا پای جان از آن دفاع و حمایت می کنند اینگونه می تازید ؟!

    من و خیلی های دیگر اصلا فریدیان را نمی شناسیم و حتی کوهنورد نیز نیستیم ، اما شنیدن خبر صعود ایشان من و خیلی از هموطنان را خوشحال کرد . وقتی اخبار بیشتری را جویا شدم به اینجا برخوردم و آن عکس .
    برج سینای عزیز من برادر و دائی ام شهید شده اند و خود را وام دار خون آنها و اعتقاداتشان می دانم . تو خود را نمی دانی ، فریدیان نمی داند ، فریدیان ها نمی دانند ؟ خب ندانند ! همانگونه که گویا از یاد بردند با افراشتن همین پرچم و به استعانت از الله ، جوانهای این مرزو بوم از ناموس و شرف و خاک ایران زمین صیانت کردند و با همین پرچم آنها را در تابوت ها گذاشتیم و تشییع کردیم . به یاد داری ؟ آری این پرچم حرمت دارد ، به دسته و گروه و جناح و حزب هم وابسته نیست ، نام الله تبرک این پرچم است .
    عراقی ها را ببین ! ما انگار از آنها هم کمتریم ؟ از آن پرچم ستاره دار مزین به الله اکبر که در هر شرایطی به آن می بالند ! بعثی و شیعه و سنی و ...
    وقتی کار آقای فریدیان بعنوان یک کار ملی در کشورمان مورد ستایش قرار می گیرد اما ایشان را با مقدسات پرچم این میهن کاری نیست پس چرا نباید دلچرکین شوم ، چرا نباید چشم بر کار بزرگش نبندم . تو اگر جای من بودی حسادت نه که بغض می کردی ، من حسادت نکردم بغض کردم گریه کردم ! درک می کنی ؟
    نویسنده: توبه نامه شاگرد زرچوبه فروش دیروزيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:13چو زرتم شده غمصور- از این کرده ناسور- ننشستم سر جایم زدم زور- دو چشمم بشود کور – خودم سنگ ببستم به پایم تا لب گور- - به چشمم که ندیدم – به گوشم نشنیدم – با اون مغز علیلم – تفکر ننمودم – خیالم که همه زور – شود کار چو تیمور – ز بس ندید پدیدم – خودم رو کج می دیدم – زبان الکن و پام لنگ – زدم بر همگان انگ – روانم ز اذل منگ – کنون در خود خویشم – همی زمزمه دارم – غلط کردم و بد کردم – بلایم ز همه دور - پشیمانم و عذرم بپذیرید - از این نکته دو منظور – به دنبال زر و زور شدم وصله ناجور-
    توبه نامه شاگرد زرچوبه فروش دیروز، پیمانکار، شریک سرپرست در مزایده راهها و مشاور عالی فدراسیون کوه نوردی
    نویسنده: در گوشیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:14خبرهای درگوشی برای شوما که خیلی باهوشید
    میگن بختیاری از روابط بین الملل استعفا داده!
    - اینکه غصه نداره پسر ایکی ثانیه می دم یه اسفالت کار از اداره راه پذارن جاش
    - نشد مملی، بزن مزایده خودت ورشدار
    - سم ما برسه
    - نه میدمش جمشید، طفلی هر جا گذاشتمش نتونست ضرر داد، متر مکعب میزنه میره
    نویسنده: ستاد استقباليکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:27ستاد استقبال از فریدیان:
    حمل مشتاقان استقبال از آقای فریدیان توسط بالن .کسانی که علاقه مند به سوار شدن به بالن را دارند می توانند با آقای سعید صبور تماس گرفته و راه تا فرودگاه امام خمینی(ره) برای استقبال از آقای فریدیان را با بالن طی کنند
    نویسنده: یک دوستيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:36مشکلی اساسی در این است که کسی صبر نمیکند تا خود فریدیان بازگشته و در این مورد توضیح دهد . جانفشانی و افتخاری که فریدیان برای ایران کسب کرد مطمئنا در اشتباهی که قابل جبران است محو نمی شود . در جائی که فریدیان مورد استقبال مقامات سفارت و کنسولگری ایران در اسلام آباد و لاهور قرار میگیرد و ایشان بصورت رسمی از وی تقدیر می نمایند . پرداختن بیش از حد به یک موضوع ساده و چنان بزرگ نمائی کردن و سیاه نمودن فضا . خود تنها حاکی از شیطنتی برخواسته از مشکلات شخصیتی دارد . منطق حکم می کند که فضای مثبت حاکم از موفقیت را به فضائی سیاه تبدیل نکنیم .
    نویسنده: در وصف حال روسا aيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:39اردو زدیم کلک چال – بعدش رفتیم پلنگ چال – می خوایم بریم برودپیک – شاید بریم به پیک نیک – کفش و کلاه نداریم – غذا و جا نداریم – کوله هامون خالیه – گذارشا عالیه – جا فامیلا خالیه – افتادیم توی چاله – دعامون کن ای خاله – خاله دستش تو کاره ایشالا شانس بیاره – جواب فال چنینه – قرعه فالم اینه – دروغ همیشه پیشه- تیشه بزن به ریشه – اشکات آبغوره می شه- بزن بریم که مفته- پارتی ما کلفته – عمو کشاورز گفته – در امتحان قبولم از حالا لول لولم – مقبلم و مقبولم – فعلا رو شاخ غولم – تو خالی بندی غولم – با این دماغ سوختم آبروم رو فروختم – خر مراد سوارم – حق اوراز ندانم – حالا که اینجا جامه این سرپرست بابامه – باد اینطرف وزیده – دوره ما رسیده – هیلاری هم ندیده کشاورز چی خردیه – کشاورز مشاور برام آورده غاطر – از کیسه خلیفه شرط و جوراب خریده – چه دست و دلباز شده – برنامه آغاز شده – تخم دوزرده مرغش همین حالا غاز شده – کار شخیلی درسته – نامه سر گشادش از اون قدیم تا امروز – هنوز تو بادجه پسته – نود تا بشکه داریم – خر با درشکه داریم – قله در انتظاره – هلی کوپتر تو راهه – به طور اضطراری خبر برات میاره – تخت فریدون کجا – تخت سلیمون کجا – تخت آقا سعید رو هیچ شرپای نپالی، صعود هشت هزاری به چشم خود ندیده – جدیده این پدیده – تیم به این زرنگی با تجهیزات جنگی - توالت فرنگی – تو ارتفاع بیس کمپ – اشرف امان که هیچی – یو آی ایم ندیده – دلاک براش بیارید – شونه هاش رو بمالید – دکتر گرفته نبضش – نرسیده وقت قبضش – ایشون حالش ردیفه – کیسه حموم با لیفه – باقلوا حاج خلیفه – انرژی داره براش نیرو میده به پاهاش-
    نویسنده: در وصف حال روس bيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:39این تیم نو ظهوره – کارام همه به زوره – چند ماهه سرپرستیم – حالام نمیریم و هستیم – بلیطمون برنده – فدراسیون متری چنده – وقت جلسه دارم – دائم اداره راهم – کارتابل نامه ها رو زیر سرم می ذارم – گوشم فقط به زنگه مشاورم زرنگه – تمام آتیشارو این بز گر سوزونده – آبدارچی و راننده – شدن معاون بنده – شایسته سالاریه – حاصل پر کاریه – اومدم اینجا مهمونی – پارتیم رفیق جون جونی -علی آبادی رئیسه بودجم رو می نویسه – شلوغ نکن که خوابم – نامه ها بی جوابن – افتادم توی بلا می خوام برم دادسرا – از همه من شاکیم – تو فرعی خاکیم – منکرسی دبیره – حقوق خوب می گیره – کارا همه رواله – محصول ما ذغاله – دبیرم این زمونه – زنم چنگ و چغانه (بشکن) – نوکر اسکناسم – تو دنده 4 خلاصم – ایشون دو شغله هستن – آش نپخته هستن – کارمند سازمانه – وقت اضافه داره – دیروز پیاده بوده – امروز ماشین سواره – از بس سرش شلوغه – دائم دستش رو بوقه – از مالیات معافم – سی روز ماه رو عافم – گاهی می رم ولایت – خود دانم آن حکایت – وقتی که گیج می زنم – دهلیز رو پیچ می زنم – مسیر قله تخته – زندگی خیلی سخته – دبیر کشک و دوغه – نمرده بی فروغه – کلاغ خبر میاره MP3 میذاره – گوشاتو بکن دروازه – آب آلو رات میندازه – فعلا که ما رئیسیم – نسخت رو می نویسیم – مرخص مرخص هستی – دوا نخورده مستی -
    نویسنده: یک دوستيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 13:40شرمنده از روی علی ( ع) هستم ( قصدم برابری دادن عناصر بحث با او نیست ) ولی ... آنجا که ساده اندیشان بزرگی کار وی را با خط کش هائی کوچک و غلط به ارزیابی و تحلیل می نشستند و در نهایت مجبور به انکار حقیقت می شدند ... در جامعه ما کم نیستند کسانی که از روی بغض و کینه بدنبال بهانه ای برای کوچک شمردن کاری بزرگ و ارزشمند میگردند . ... اگر موضوع پرچم نبود مطمئنا چیزی دیگر می ساختند ... خدا به شما نیز عقل سلیم عنایت کند ... آمین
    نویسنده: خبرنگاريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:14نویسنده: ع.ريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 10:26-
    آقای فریدیان طی عکسی قبل از عزیمت در فرودگاه با پرچمی به همین سبک و سیاق عکس گرفتند و رفتند .
    - اگر تمام بازار پرچم فروش های تهران بخصوص بعد از پل چوبی را بگردید نمی توانید پرچم ایرانی فاقد نشان الله بیابید . حتی اگر از ایرانیان مقیم خارج از کشور که طیف معلومی هستند طلب کنید حتما پرچمی با آرم شیرخورشید را برایتان پست می کنند نه آنچه آقای فریدیان در دست دارد . نتیجه اینکه آقای فریدیان کاملا آگاهانه درصدد تهیه چنین پرچمی برآمده است و صد البته با هدفی مشخص !
    - با وجود در دسترس بودن انواع و اقسام پرچم رسمی جمهوری اسلامی ایران در سایز و جنس مختلف در بازار تهران نیت و غرض مشخصی در استفاده از این پرچم به ذهن متبادر می شود که همانا عدم التزام به نظام فعلی مملکت است .
    - توجیحاتی که بعضا برخی از افراد که وابستگی آنها به وی و یا باشگاه دماوند مشهود است ارائه می کنند بسیار ساده انگارانه ، سبک و در مقام دفاع کم توان است .
    - جدا از رکوردی که آقای فریدیان بعنوان یک ایرانی به ثبت رسانده اما برای اقدام کاملا آگاهانه وی که نشان از عدم تقید و التزام به ایران اسلامی دارد نمی توان جایگاه تعریف شده ملی را در نظام فعلی ترسیم کرد .
    -محرومیت از امتیازات و قطع به یقین پیگردهای مربوطه از وی و باشگاه دماوند را می توان متصور بود .
    - سکوت و بی پاسخ گذارندن پرسش ها از سوی مبلغ اصلی صعود فریدیان که باشگاه داران دماوند می باشند نشانه قابل تاملی در قبال اقدام بحث برانگیز فریدیان را نوید می دهد .
    نویسنده: خبرنگاريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:15نویسنده: ع.ريکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 10:26-
    آقای فریدیان طی عکسی قبل از عزیمت در فرودگاه با پرچمی به همین سبک و سیاق عکس گرفتند و رفتند .
    - اگر تمام بازار پرچم فروش های تهران بخصوص بعد از پل چوبی را بگردید نمی توانید پرچم ایرانی فاقد نشان الله بیابید . حتی اگر از ایرانیان مقیم خارج از کشور که طیف معلومی هستند طلب کنید حتما پرچمی با آرم شیرخورشید را برایتان پست می کنند نه آنچه آقای فریدیان در دست دارد . نتیجه اینکه آقای فریدیان کاملا آگاهانه درصدد تهیه چنین پرچمی برآمده است و صد البته با هدفی مشخص !
    - با وجود در دسترس بودن انواع و اقسام پرچم رسمی جمهوری اسلامی ایران در سایز و جنس مختلف در بازار تهران نیت و غرض مشخصی در استفاده از این پرچم به ذهن متبادر می شود که همانا عدم التزام به نظام فعلی مملکت است .
    - توجیحاتی که بعضا برخی از افراد که وابستگی آنها به وی و یا باشگاه دماوند مشهود است ارائه می کنند بسیار ساده انگارانه ، سبک و در مقام دفاع کم توان است .
    - جدا از رکوردی که آقای فریدیان بعنوان یک ایرانی به ثبت رسانده اما برای اقدام کاملا آگاهانه وی که نشان از عدم تقید و التزام به ایران اسلامی دارد نمی توان جایگاه تعریف شده ملی را در نظام فعلی ترسیم کرد .
    -محرومیت از امتیازات و قطع به یقین پیگردهای مربوطه از وی و باشگاه دماوند را می توان متصور بود .
    - سکوت و بی پاسخ گذارندن پرسش ها از سوی مبلغ اصلی صعود فریدیان که باشگاه داران دماوند می باشند نشانه قابل تاملی در قبال اقدام بحث برانگیز فریدیان را نوید می دهد .
    نویسنده: یک خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:32بله شما همگی راست میگویید . اما ی سوال شما که کوهنورد نیستید و نمیدانید که کی 2 کجاست و چه کوه با عظمتیست بجای خسته نباشید به ایشون هنوز وارد ایران نشده از روی حسادت و حرص یا چیز دیگر به یک موضوع ساده پرداختین ؟ عقل چیز خوبیست که شما فاقد اونید . اگر این عکس مشکلی داشت هرگز ضیات شام در سفارت ایران برگزار نمیشد . خودتان را خسته نکنید . بروید زیر آب سرد .
    برای آقای شیرازی نیز باید بگویم که انقدر سنگ این پرچم را به سینه نزنید شما معلومه مطالعاتت خیلی کمه و نمیدونی که پرچم این مرز و بوم چه تاریخی داشته . آ
    وقتی کاوه آهنگر پارچه ای که بر دور دست داشت را به سر نیزه زد و پرچم این مرز و بوم را به اهتزاز در آورد آیا آرمی داشت که انقدر سر یک آرم حرف در آوردید .
    بروید مخ پوکتان را شستشو دهید و انقدر پشت سر این قهرمان ملی حرف در نیاورید .
    متاسفام برایتان .
    شما دم از شهید و شهادت میزنی پس بیادآر که برای همین بانوانی که پرچم یا زهرا بر فراز بام جهان بالا گرفتند نیز حرف در آوردید . شما خود درگیری دارید .یا بهتر بگویم بیماران روحی روانی .
    نویسنده: یک خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:34در ضمن یاد آور شوم این میهن نامش ایران است از نژاد آریا نه چیز دیگر .
    نویسنده: شيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:41قهرمان ملی با تیم ملی همراه است جناب یک خواننده
    نویسنده: برج مراقبتيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 14:50آقای برج سینا

    مگر پرچمی که آقای فریدیان برداشته اند همان پرچم ایران است که شما نوشته اید : " . . . پرچم کشورمان . . . "

    شاید کشور آقای فریدیان جای دیگریست و ما خبر نداریم ! و یا اختیار تغییر پرچم ایران را به ایشان تفویض کرده اند و باز هم ما بی خبریم !
    نویسنده: -يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:0افشین جان عصبانی نشو حق با توست.
    نویسنده: الفيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:9آقای سعید علتش اینه که حتما ایشون رژیم شاهنشاهی رو هم قبول ندارند. مگه حکمه که هر کسی که با این نظام مخالفه باید با رژیم شاهنشاهی موافق باشه؟؟!!! جل الخالق!!
    نویسنده: سعیديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 15:49جناب و یا سرکار الف گرامی
    شما درست می گوئید
    نویسنده: آنا فراهانیيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 16:49دوست عزيز کوهنويس جناب آقای حسین رضایی!
    سومين صعود مشترک کوه نويسان به قله دماوند ۳۱ مرداد ماه سال جاری در منطقه دماوند جبهه جنوبی به مدت دو و نيم روز برگزار خواهد شد.
    از شما دعوت ميکنيم در این برنامه شرکت کرده و و ما را از حضور گرم و پر مهر خود بی بهره نگذاريد
    لينک دعوتنامه : http://i14.tinypic.com/4uw1d9l.jpg
    تا دماوند...وب سایت
    نویسنده: T.Kيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 17:37http://tehrankooh.blogfa.com/post-156.aspx
    نویسنده: !؟يکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 17:39اينطور كه از نوشته هاي طرفداران فريديان استنباط ميشه بايد همه دست به دست هم بديم و اين گند كاريه فريديان را كه ممكنه به راحتي افتخار صعود بزرگش را از بين ببره ماستمالي كنيم بره ! بابا خب حرفي نيست حالا چرا گريه ميكنيد ؟ قبول كرديم ايشون يه گندي زده بهتره ديگه همش نزنيم . اصلا ميخواهيد با فتوشاپ اين عكس را درستش كنيم به رضايي هم بگيم اون عكس را برداره و عكس درست شده را بگذاره ؟ بعدش هم شايعه ميكنيم اون عكس ساختگي بوده و ميخواستن فريديان را خراب كنند . آقا شتر ديدي نديدي ! اما مسئله اينكه آيا خود كاظم راضي به اين كار هست و قبول داره كه گند زده يا نه ؟
    نویسنده: حسوديکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 18:1آخ خ خ خیش چقدر دلم خنک شد
    من هم مثل بعضی از دوستان حسابی حسودیم شد اصلا باید این کاظم را اعدام کنیم چرا اسم آون توی تاریخ بره اسم ما نره اصلا مگر چکار کرده یک پرچم برده این همه قیافه گرفته تورا به خدا هرکس هرچه ازاو میدونه بره پیدا بکنه فاش کنه (اشکال نداره راست باشه یه کم هم که راست باشه کافیه خودمون یه کاریش میکنیم) تا دفعه دیگه از این کارها نکنه اصلا شاید ایرانی نباشه (تحقیق شود ) شاید هم خواسته اسم ایران را !ببخشید پرچم ایران راخراب کنه پس باید باهمین پرچم سه رنگ که هیچ شباهتی به پرچم ما ندارد اعدامش کنیم (آخیش چقدر راحت می شم)بیاید تیم اعدام کاظم را تشکیل بدیم (چقدر کیف داره)توی لیست بالا خیلی ها هستند .اگر کسی دیگه ای هست تا دیر نشده اسم خودش را بنویسد بشتابید که دیرمیشه!!!!! این مرام کوهنوردی در جمهوری اسلامی ایران است تا کور شود هر کس که نتواند ببیند!!!!!!!
    نویسنده: يه خوانندهيکشنبه 14 مرداد1386 ساعت: 19:9بابا دست همتون درد نکنه.واقعا" که خسته نباشيد. بجون خودتون هر وقت خسته مي شم مي رم تو اين وبلاگ و کلي از دري وري هاي دوستان کوهنورد مي خندم. مخصوصا" از قسمت استقبال از آقاي فريديان با شتر. بخدا من نه مخالف ايشونم و نه موافق فقط خواننده ام و يه ذره کوهنورد. ولي خودمونيم خيلي جالبه. قربون همه حسودا برم.
    نویسنده: سیامکدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 9:7تبلیغ:
    کامنتهای کوه نوشت بهترین انتخاب برای انتقام
    بهترین انتخاب برای ترور شخصیت
    از رئیس فدراسیون گرفته تا همه کوهنوردان ایران
    بشتابید.......
    (البته ممکنه یه رورزی هم نوبت به خود شما برسه !!!!)
    نویسنده: ?!دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 10:26باشه ،ما حسود ، ما بخيل ،ما رواني ،ما انتقامجو ،ما بد ! شما چرا مثل كبك سرتون را كرديد زير برف ؟ مي دونيد طبق قانون ، مجازات اين كار چيه ؟؟ خيلي كه دوستش داشته باشند و سياسيش نكنند و بهش تخفيف بدهند براي هميشه ممنوع الخروجش ميكنند كه ديگه همچين كاري نكنه ! بگذريم از اينكه چه مشكلاتي براي ديگر كوهنوردها كه از اين پس بخواهند صعود برون مرزي انجام دهند پيش مي ياد ! و بگذريم از گزكي كه به دست فرصت طلباني داده ميشه كه دنبال مهجور كردن اين ورزش به بهانه هاي سياسي هستند ! بله افتخار بزرگي كسب شده دستش درد نكنه ، خسته نباشه و ... اما چه مرضي وجود داره كه با اين پرچم عكس بگيره كه اين داستانها و حاشيه ها بوجود بياد ..سري كه درد نميكنه دستمال نمي بندند ... حداقل سريعتر با همكاريه خودش يه جوري ماستمالي كنيد بره تا گندش بيشتر از اين در نيومده . يه كم عاقلانه و منطقي فكر كنيد .. اينقدر دچار جو گرفتگي اين افتخار بزرگ شديد كه متوجه نيستيد اگر جمعش نكنيد چه سرنوشتي تلخي در انتظار كاظم و حتي جامعه ي كوهنوردي هست !
    نویسنده: رسولدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 16:1اقای ؟!
    پس قبل از اون، خیلی از ارگانهای دیگر (مثل هلال احمر ) هم که بجای الله آرم خودشون رو گذاشتن باید ممنوع خروج بشوند .
    یا بروید اطلاعاتون رو زیاد کنید یا دنبال بهانه دیگری باشید .
    نویسنده: محمد رضاییدوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 16:8حسودان محترم.
    شما حتی جرات ندارید اسم خودتون رو بنویسین حالا می خواهید از پرچم دفاع کنید.
    دم گرم فریدیان که بی ادعا ، همت کرد و پرچم سه رنگ ایران رو بر فراز کی دو بلند کرد . شما چه کردید ، حتی جرات ندارید اسم خودتون رو بنویسین .
    نویسنده: ؟!دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 17:23آقا رسول ميشه پرچم ايران را به هر شكلي خواستي در بياري و به هر عنواني غير از پرچم ايران باهاش عكس بگيري ولي نميشه با هر پرچمي تحت عنوان پرچم جمهوري اسلامي ايران عكس گرفت . سعي كن فرق كار حلال احمري ها را با اينكار بفهمي اونها با تغيير پرچم ايران پرچمي براي خودشون درست كردند نه پرچم جديدي براي ايران .آخه سبك مغز هاي جو زده ! من اگر حسود بودم و حسودي ميكردم كه نمي گفتم بيايد اين گند كاري را ماستمالي كنيم ! اصلا نمي يومدم وقتم را اينجا تلف كنم ، ميرفتم يك نامه همراه با عكس و مدرك به حراست سازمان مي نوشتم تا ببينيد مراسم استقبال به چه مراسمي تبديل ميشه ! چرا مثل بچه دبستاني ها جو زده شديد و متوجه نيستيد چه اتفاقي داره مي افته ؟ عزيز من صعود قله كي تو براي آقايون ذوب در ولايت كمترين اهميتي نداره ولي برداشتن الله از پرچم ايران و بلند كردن آن به عنوان پرچم ايران بدجوري عصبانيشون ميكنه .. اي خدا چطوري بايد اين را به شما جو زده ها حالي كنم ؟!!! دوست داري كوهنوردها را مثل بعد از انقلاب به چشم چپي و ضد انقلاب و ... نگاه كنند ؟
    نویسنده: !دوشنبه 15 مرداد1386 ساعت: 21:47احسنت به ؟!
    آخه چرا هر كي اينجا به اين آقا انتقاد كرده بهش گفتن حسود ؟! كار اين بابا مسئله درست مي كنه و اين از همه مهمتر به ضرر جامعه كوهنوردهاست . نگرش ها سياسي مي شه و اين براي اين ورزش مظلوم خوب نيست . اين كجاش حسادته ؟!
    خود دانيدوب سایت
    نویسنده: حسودسه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 8:0با سلام به همران محترم (تیم اعدام )
    بابا چرا این ها نمی فهمند ما داریم کمک میکنیم به خاطر شما میگیم اصلا اگر ما نمیگفتیم کی بکمک این اقا میامد هان ! بابا این آقا جنایت کرده (البته به خاطر خودش میگیم ) مثلا آقای تختی با پرچم شاهنشاهی عکس گرفت دادیم به قتلش برسانند این همه بزرگان ورزشی که باپرچم هایی با آرم دیگه عکس گرفتن حالا کجایند یا اون دنیا هستند یا خارج از کشوراند یا از خودمون بودنند حالا زنده اند (لطفا تحقیق شود کسی در رفته یا نه ) البته ما به آونها کاری نداریم ما آلان کار دیگری داریم کار خودمون را انجام می دیم این آقا هم که میگه چرا اسم خودتون را نمی نویسید اگه راست می گه آونها هم اسم خودشون راننویسند تا ثابت بشه دارند کمک می کنند (این کمک ها البته به ماست ) یک پیشنهاد هم دارم هرکه اسم مناسبی برای این جنایت ارائه بده یک جایزه مخصوص دریافت میکنه البته باید تکراری نباشد چون در چند کامنت بالا (همراها ن بزرگوار) اتهامات متعددی هست اتهامات جدید مانند تحریف تاریج ! تخریب جعرافیا ! (این همه کوه خودمون داریم میرن کی تو میشه این بدون منظور باشه اون بی ما) دست کاری در علوم ( از سیاسی گرفته تا خانه داری) و.... لطفاً ذوق خودتون را نشان بدیدید باور کنید همه این ها را به خاطر جامعه’ محترم کوه میگوییم بابا چطور بگیم که باور کنید بخاطر شممممممممماست
    نویسنده: مراتب تقدیر و تشکر سرپرست فدراسیون از مشسه شنبه 16 مرداد1386 ساعت: 11:10مراتب تقدیر و تشکر سرپرست فدراسیون از مشاور اعظم
    خط و ربطت کرد مرا در قعر گورم – اینهمه سال با منی نشناختمت انگار که کورم – تو مرا هل دادی در چاه جهالت – پشت من قایم شدی، راحت خیالت – وقت آن آمدد کنم فکری به حالت - دسته جارو زنم در پر و بالت – عقده داشتی از فلانی – آمدی بیست سال بمانی – گفته بودی می توانی – نام ننگینت بماند یادگاری – می دمت زین شهر فراری – بستمت زین پس به گاری – تیم ارنج کردی ، فرستادی بشی مثل فلانی – آبرم و ضایع کردی – گرگ را نزدیک ما همسایه کردی – مفت مفت همچون لبو مارو فروختی - هیزم آتش شدی جانم رو سوختی – اشک من در پای دار عیده هایت – روز محشر گر شود می دم جزایت – کی شود آیم عزایت – مثل تمساح بگریم از برایت – این و اون را تو آوردی – پست مجانی سپردی – کار را مختل نمودی – حکم چون کافر نمودی – آتش دوزخ سزایت – من شدم انگشت نمای کوه نوردان – گشته ای پنهان چو رندان – دفترم باشد چو زندان – پس چه شد آن های هایت – پوست کلفت کرگدن، لالی چرا – پاسخ بده ای بی شعور – پول ملت را به گا دادی برای ادعایت – داغ این ننگ از برایت – موش موذی رفته ای اندر سوراخت – با لودر آیم سراغت – گربه آوردم برایت – تا که خیس کنی تو جایت – می دهم دیگر طلاقت – جان من جان الاغت – آرزوهای بلند دارم برایت – عمر طولانی کنی – گریه و زاری کنی – خفت و خاری کنی – می کنم لعنت تو را من بیشمار – مونس گورت شود کفتار و مار – گر کلاه رفته سرم از دست توست – چون بگیرم هیکلت گچ، ذره ای از حق توست -

    X


    نظر شما
    نام شما:
    پست الکترونيک:
    وب سايت:

    نظر بصورت خصوصی برای نویسنده وبلاگ ارسال شود
    مشخصات شما حفظ شود [حذف مشخصات]