گشايش مسير بازديد از غار كيجاكچال
پنجشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۶ by Kazem Faridyan
كيهان ورزشي شماره پياپي 300
1340/03/20
نوشته: چنگيز شيخلي
در دل ارتفاعات سنگي و پر جنگل شرق ايستگاه دو آب ناحبه سواد كوه دهانه حفره تاريكي از دور جلب نظر ميكند كه از ساليان دراز در بين بوميان مشهور است و شايد در ميان آنها كمتر كسي باشد كه آرزوي دست يافتن به آن و دسترسي به گنجينه و دفينههاي آن را در سر نداشته باشد. اين غار در زبان محلي به كيجاكچال و تسميه آن ماخوذ از يك داستان شيرين افسانهاي بومي قديمي است و اخيرن توسط عدهاي از كوهنوردان به نام غار ديوسفيد معرفي شده است و بايد توضيحن متذكر شد كه اطلاق اين نام به غلط بوده و غار ديوسفيد غاري سوا و فصلي جداگانه از اين مبحث است.
اولين تلاش: نخستين بار كه غار كيجاكچال مورد نظر واقع گرديد قريب 25 سال پيش هنگام احداث راهآهن شمال بود كه جلب توجه عدهاي از مهندسين ايراني و آلماني را نمود و آنها با كمك عدهاي از اهالي و بوسيله وسايل مكانيكي قصد دستيابي به آن را كردند ولي موفقيت نيافتند. سالها از اين ماجرا گذشت تا اينكه 5-6 سال قبل كوهنورداني كه براي بازديد غار اسپهبد خورشيد كه در نزديكي غار مزبور قرار دارد عزيمت ميكردند متوجه اين غار شدند ولي اقدامي ننمودند و به همان ديدار ظاهري و شنيدن داستانهاي محلي اكتفا كردند.
نخستين حمله: در دو سال پيش مرحوم پرويز عظيمي و خانم او و همينطور در آبانماه سال گذشته يكدسته شش نفري از كوهنوردان باشگاه تهرانجوان(سازمان جاويد) به سرپرستي خليل ميلاني به اين غار حمله بردند ولي متاسفانه با وجود يك هفته كوشش و همكاري عدهاي از افراد و افسران پادگان دوآب توفيقي حاصل نگشت و برنامه ناتمام ماند. دومين سفر كوهنوردان باشگاه تهرانجوان براي انجام برنامه غار كيجاكچال در ارديبهشت ماه سال جاري انجام گرفت كه علاوه بر عدم موفقيت با حادثه ناگوار شهادت كوهنورد فقيد پرويز عظيمي پايان يافت. در پيرو اين خبر عدهاي از كوهنوردان سازمان كوهنوردي و اسكي دماوند بر خلاف جمعي ديگر مشتاق آن شدند كه به اين مبارزه ادامه دهند تا با پيروزي بر طبيعت، انتقام خون دوست شهيد خود را باز گيرند و آرامش روح او را كه در اين راه از كف فراهم آورند. از جمله كساني كه داوطلب اين راه بودند خود نگارنده بود كه از چند سال پيش سوداي اين ماجرا را در سر داشتم ولي بعلل گوناگون موفق به انجام آن نگرديده بودم لهذا با مراجعه به سرپرست گروه اعزامي سازمان كوهنوردي و اسكي دماوند قبولي خود را براي شركت با كاروان سازمان دماوند اعلام و خوشبختانه آنها نيز موافقت نمودند كه همراه اين كاروان باشم. لذا بدون درنگ برنامه كار شروع شد و پس از گرد آمدن نفرات و فراهم شدن وسايل لازم در تاريخ 3 خرداد ماه 1340 گروه 8 نفري عبارت از دوشيزه سونيا علياكبرزاده، جهانگير امامي، بهمن ناصحي، عبدالله رشيدي و صادق علياكبرزاده از سازمان دماوند و علياكبر شفيعزاده و نگارنده از هيئت غارشناسان به سرپرستي ناصر فلاح عضو قديمي سازمان كوهنوردي و اسكي دماوند با لوازم و تجهيزات كامل بسوي مقصد حركت كرديم. ساعت چهار بعداز نيمه شب در هواي لطيف و نيمه روشن بامدادي از قطار پياده شديم و خستگي و بيخوابي راه ما را در كنار ايستگاه به خواب راحتي فرو برد. آفتاب تازه بالا آمده بود كه كاروان عازم حركت شد ولي با تحقيقاتي كه بعمل آمد اميد به دست آوردن چارپا براي حمل اثاث بسيار ضعيف گشت لذا وسايل را بدوش كشيده سرازير شديم و پس از عبور از رودخانه تالار قرارگاه خود را در كنار پري چشمه برپا ساختيم و پس از صرف صبحانه استراحت نموديم. ساعت 5/3 بعداز ظهر كاروان بحركت درآمد و دامنه ارتفاعات جنگلي زيباي كيجاكچال را زير پا گرفت. تا آخرين نقطه مالرو پيش رانديم و از آنجا اثاثيه را در تاريكي شب به دشواري بسيار به محل اطراق رسانديم و قرارگاه را مستقر نموده استراحت كرديم. ساعت 5/3 بامداد جمعه 5 تير ماه پس از صرف صبحانه و تنظيم لوازم پنج تن از اعضاي كاروان به راهنمايي ستوان سميعي براي نصب شبكه عمليات در بالاي غار به راه افتاد. ساعت 5/2 بعدازظهر كارگاه اصلي بر فراز ديوار آماده گشت و من به اتفاق امامي و ستوان سميعي مراجعت نموديم و فلاح و علياكبرزاده و رشيدي براي حمايت در بالا باقي ماندند. ساعت 5/3 بعدازظهر براي برقراري كارگاه فرعي در پاي غار شروع به فعاليت نمودم و در اين حين اتفاقي براي من رخ داد كه خوشبختانه به خير گذشت - هنگام ميخكوبي در روي ديواره براي نصب حلقه مهار تحتاني تخته سنگي بطور ناگهاني از بدنه ديواره جدا گشته ريزش نمود و در نتيجه فشار و ضربه وارده سقوط كرده جراحت مختصري برداشتم. يك ساعت و نيم بعد همه چيز آماده بود و اينك ميبايست مرحله آزمايشي آغاز شود تا شكل كار مورد بررسي قرار گيرد. ناصحي نخستين فرد براي صعود انتخاب گرديد. نامبرده موفق شد با 5/2 ساعت تلاش يك بند، روي ركاب با حمايت مستقيم و دو مهار تحتاني و جانبي چنگك را با پرتاب به داخل غار گير داده و با پله و كشش خود را به درون آن بكشد. ساعت 7/5 بعداز ظهر در حالي كه آفتاب به نرمي در پي ارتفاعات غربي فرو مينشست و جنگل به آهستگي در سكوت شبانگاهي فرو ميرفت پيروزي نهايي به وسيله ناصحي بدست آمد و همه خوشحال و اميدوار بودند. لحظات پراظطراب و دقايق هيجانآور و پرخطر مبارزه مرگ و زندگي گذشته بود و اكنون پس از 8 ساعت انتظار همه با قلبي شاد باز ميگشتند و چشمان بسياري از ناظرين كه شاهد اين موفقيت بودند اشك شوق بدرقه آن نمودند. چون دير وقت بود وسايل لازم بوسيله طناب به ناصحي رسانيده شد و او شب را در غار گذرانيد و اين هم يكي از شاهكارهاي اين جوان به شمار رفت. شنبه هفتم خرداد از صبح شروع به كار شد و تا ساعت 5/5 بعداز ظهر اكثر افراد كاروان به غار رسيدند و پس از بازديد آن پايين بازگشتند و تنها من و امامي براي انجام كارهاي لازم در غار باقي مانديم و شبي فراموش نشدني بروز آورديم. يكشنبه هشتم خرداد اول وقت بازمانده افراد كاروان به غار صعود نمودند و پس از بررسي و عكس برداري و نصب پرچم و آرمها در دهانه غار و ساير مطالعات لازم ساعت 11 در حالي كه پرده خاكستري رنگي از مه كوه و جنگل را در خود فرو برده بود و باران تندي سر كرده بود آخرين فرد كاروان از دهانه غار سرازير گشت در آن لحظه احساس عجيبي از وداع آن داشتم كه قادر به گفتار نيستم. در خاتمه براي اطلاع و راهنمايي كوهنوردان و علاقمندان فهرست زير بطور اختصار در دسترس آنان گذارده ميشود. بديهي است در صورت تمايل از قرار دادن هر گونه اطلاعي در اين زمينه در دسترس آنان دريغ نخواهد شد.
الف: تعداد افراد كاروان و تعداد وسايل و تجهيزات فني آنان:
1340/03/20
نوشته: چنگيز شيخلي
در دل ارتفاعات سنگي و پر جنگل شرق ايستگاه دو آب ناحبه سواد كوه دهانه حفره تاريكي از دور جلب نظر ميكند كه از ساليان دراز در بين بوميان مشهور است و شايد در ميان آنها كمتر كسي باشد كه آرزوي دست يافتن به آن و دسترسي به گنجينه و دفينههاي آن را در سر نداشته باشد. اين غار در زبان محلي به كيجاكچال و تسميه آن ماخوذ از يك داستان شيرين افسانهاي بومي قديمي است و اخيرن توسط عدهاي از كوهنوردان به نام غار ديوسفيد معرفي شده است و بايد توضيحن متذكر شد كه اطلاق اين نام به غلط بوده و غار ديوسفيد غاري سوا و فصلي جداگانه از اين مبحث است.
اولين تلاش: نخستين بار كه غار كيجاكچال مورد نظر واقع گرديد قريب 25 سال پيش هنگام احداث راهآهن شمال بود كه جلب توجه عدهاي از مهندسين ايراني و آلماني را نمود و آنها با كمك عدهاي از اهالي و بوسيله وسايل مكانيكي قصد دستيابي به آن را كردند ولي موفقيت نيافتند. سالها از اين ماجرا گذشت تا اينكه 5-6 سال قبل كوهنورداني كه براي بازديد غار اسپهبد خورشيد كه در نزديكي غار مزبور قرار دارد عزيمت ميكردند متوجه اين غار شدند ولي اقدامي ننمودند و به همان ديدار ظاهري و شنيدن داستانهاي محلي اكتفا كردند.
نخستين حمله: در دو سال پيش مرحوم پرويز عظيمي و خانم او و همينطور در آبانماه سال گذشته يكدسته شش نفري از كوهنوردان باشگاه تهرانجوان(سازمان جاويد) به سرپرستي خليل ميلاني به اين غار حمله بردند ولي متاسفانه با وجود يك هفته كوشش و همكاري عدهاي از افراد و افسران پادگان دوآب توفيقي حاصل نگشت و برنامه ناتمام ماند. دومين سفر كوهنوردان باشگاه تهرانجوان براي انجام برنامه غار كيجاكچال در ارديبهشت ماه سال جاري انجام گرفت كه علاوه بر عدم موفقيت با حادثه ناگوار شهادت كوهنورد فقيد پرويز عظيمي پايان يافت. در پيرو اين خبر عدهاي از كوهنوردان سازمان كوهنوردي و اسكي دماوند بر خلاف جمعي ديگر مشتاق آن شدند كه به اين مبارزه ادامه دهند تا با پيروزي بر طبيعت، انتقام خون دوست شهيد خود را باز گيرند و آرامش روح او را كه در اين راه از كف فراهم آورند. از جمله كساني كه داوطلب اين راه بودند خود نگارنده بود كه از چند سال پيش سوداي اين ماجرا را در سر داشتم ولي بعلل گوناگون موفق به انجام آن نگرديده بودم لهذا با مراجعه به سرپرست گروه اعزامي سازمان كوهنوردي و اسكي دماوند قبولي خود را براي شركت با كاروان سازمان دماوند اعلام و خوشبختانه آنها نيز موافقت نمودند كه همراه اين كاروان باشم. لذا بدون درنگ برنامه كار شروع شد و پس از گرد آمدن نفرات و فراهم شدن وسايل لازم در تاريخ 3 خرداد ماه 1340 گروه 8 نفري عبارت از دوشيزه سونيا علياكبرزاده، جهانگير امامي، بهمن ناصحي، عبدالله رشيدي و صادق علياكبرزاده از سازمان دماوند و علياكبر شفيعزاده و نگارنده از هيئت غارشناسان به سرپرستي ناصر فلاح عضو قديمي سازمان كوهنوردي و اسكي دماوند با لوازم و تجهيزات كامل بسوي مقصد حركت كرديم. ساعت چهار بعداز نيمه شب در هواي لطيف و نيمه روشن بامدادي از قطار پياده شديم و خستگي و بيخوابي راه ما را در كنار ايستگاه به خواب راحتي فرو برد. آفتاب تازه بالا آمده بود كه كاروان عازم حركت شد ولي با تحقيقاتي كه بعمل آمد اميد به دست آوردن چارپا براي حمل اثاث بسيار ضعيف گشت لذا وسايل را بدوش كشيده سرازير شديم و پس از عبور از رودخانه تالار قرارگاه خود را در كنار پري چشمه برپا ساختيم و پس از صرف صبحانه استراحت نموديم. ساعت 5/3 بعداز ظهر كاروان بحركت درآمد و دامنه ارتفاعات جنگلي زيباي كيجاكچال را زير پا گرفت. تا آخرين نقطه مالرو پيش رانديم و از آنجا اثاثيه را در تاريكي شب به دشواري بسيار به محل اطراق رسانديم و قرارگاه را مستقر نموده استراحت كرديم. ساعت 5/3 بامداد جمعه 5 تير ماه پس از صرف صبحانه و تنظيم لوازم پنج تن از اعضاي كاروان به راهنمايي ستوان سميعي براي نصب شبكه عمليات در بالاي غار به راه افتاد. ساعت 5/2 بعدازظهر كارگاه اصلي بر فراز ديوار آماده گشت و من به اتفاق امامي و ستوان سميعي مراجعت نموديم و فلاح و علياكبرزاده و رشيدي براي حمايت در بالا باقي ماندند. ساعت 5/3 بعدازظهر براي برقراري كارگاه فرعي در پاي غار شروع به فعاليت نمودم و در اين حين اتفاقي براي من رخ داد كه خوشبختانه به خير گذشت - هنگام ميخكوبي در روي ديواره براي نصب حلقه مهار تحتاني تخته سنگي بطور ناگهاني از بدنه ديواره جدا گشته ريزش نمود و در نتيجه فشار و ضربه وارده سقوط كرده جراحت مختصري برداشتم. يك ساعت و نيم بعد همه چيز آماده بود و اينك ميبايست مرحله آزمايشي آغاز شود تا شكل كار مورد بررسي قرار گيرد. ناصحي نخستين فرد براي صعود انتخاب گرديد. نامبرده موفق شد با 5/2 ساعت تلاش يك بند، روي ركاب با حمايت مستقيم و دو مهار تحتاني و جانبي چنگك را با پرتاب به داخل غار گير داده و با پله و كشش خود را به درون آن بكشد. ساعت 7/5 بعداز ظهر در حالي كه آفتاب به نرمي در پي ارتفاعات غربي فرو مينشست و جنگل به آهستگي در سكوت شبانگاهي فرو ميرفت پيروزي نهايي به وسيله ناصحي بدست آمد و همه خوشحال و اميدوار بودند. لحظات پراظطراب و دقايق هيجانآور و پرخطر مبارزه مرگ و زندگي گذشته بود و اكنون پس از 8 ساعت انتظار همه با قلبي شاد باز ميگشتند و چشمان بسياري از ناظرين كه شاهد اين موفقيت بودند اشك شوق بدرقه آن نمودند. چون دير وقت بود وسايل لازم بوسيله طناب به ناصحي رسانيده شد و او شب را در غار گذرانيد و اين هم يكي از شاهكارهاي اين جوان به شمار رفت. شنبه هفتم خرداد از صبح شروع به كار شد و تا ساعت 5/5 بعداز ظهر اكثر افراد كاروان به غار رسيدند و پس از بازديد آن پايين بازگشتند و تنها من و امامي براي انجام كارهاي لازم در غار باقي مانديم و شبي فراموش نشدني بروز آورديم. يكشنبه هشتم خرداد اول وقت بازمانده افراد كاروان به غار صعود نمودند و پس از بررسي و عكس برداري و نصب پرچم و آرمها در دهانه غار و ساير مطالعات لازم ساعت 11 در حالي كه پرده خاكستري رنگي از مه كوه و جنگل را در خود فرو برده بود و باران تندي سر كرده بود آخرين فرد كاروان از دهانه غار سرازير گشت در آن لحظه احساس عجيبي از وداع آن داشتم كه قادر به گفتار نيستم. در خاتمه براي اطلاع و راهنمايي كوهنوردان و علاقمندان فهرست زير بطور اختصار در دسترس آنان گذارده ميشود. بديهي است در صورت تمايل از قرار دادن هر گونه اطلاعي در اين زمينه در دسترس آنان دريغ نخواهد شد.
الف: تعداد افراد كاروان و تعداد وسايل و تجهيزات فني آنان:
افراد كاروان: 8 نفر، طناب: 400 متر، ميخ: 42 عدد، چكش: 3 عدد، حلقه طناب: 18حلقه، ركاب پروسيك: ،1دستركاب پلهاي: 1دستپل فلزي هشت متري، 1 دستگاه چنگك، 1عدد كمر برزنتي (حمايت ركاب)، 1 عدد كيسه فرود، 1 دستگاه لوازم و اثاث متفرقه رويهم در حدود 150 كيلوگرم، علت پيروزي: توافق و همكاري افراد كاروان، مدت لازم براي اجراي برنامه، مساعد بودن هوا، بررسي و مطالعات لازم، وسايل و تجهيزات كافي.
ب: وضع ديواره و مشخصات آن:
ارتفاع سرتاسري ديواره: 60 متر، ارتفاع سر ديواره تا غار: 35 متر، ارتفاع غار تا سطح زمين: 23 متر، فاصله كلاهك تا دهانه غار: 4/5 متر، عرض سر ديواره (محل كارگاه): 17/5متر، عرض پاي ديوار(محل حصار قلعه): حدود 30متر، ارتفاع اوليه قلعه: حدود 15متر، نوع سنگ: آهكي رسوبي دوران سوم (قسمت مركزي محل غار خرد و ناپايدار است)
پ: وضع داخلي غار: جهت جغرافيايي دهانه غار: غربي، عرض دهانه: 6 متر، ارتفاع دهانه: 4متر، نوع سنگ: آهكي رسوبي از رديف چينهاي طاقديس ساده بدون آويزهاي آهكي ابعاد غار: طول12متر عرض10متر ارتفاع 7 متر، شكل: بيضوي، سقف: گنبدي، آثار دستي: دو اطاق بزرگ در جنب يكديگر، اتاق شمالي به ابعاد 6*75/4 اطاق جنوبي به ابعاد 5/7*1/4 متربا ديوارهاي سنگ چين گل و گچي تيرهاي فرو ريخته سقف از چوبهاي جنگلي، قدمت تاريخي: با وجود گمانه زني در چند نقطه غار و گود برداشتن تا عمق نزديك به يك متر متاسفانه آثاري از علائم زندگي بدست نيامد و جز سنگ آسيايي كه مدخل غار افتاده چيزي از نشانه لوازم زندگي ساكنين غار به چشم نميخورد. براي دسترسي به كف اصلي غار بايد تخمينن در حدود دو متر خاك برداري نمود و حفاري صحيح و علمي انجام داد ولي از نوع مصالح و سبك ساختمان به ظاهر ميتوان آن را همزمان باغار اسپهبد خورشيد و مربوط به صدر اسلام دانست كه از دژهاي تدافعي اسپهبدان طبري در برابر سپاهيان عرب و يا پناهگاههاي محلي بوده است.
تذكر:
1- فرود از بالا و يا درگير شدن از سه جبهه ديواره (پايين و طرفين) به وسيله صعود مصنوعي بينتيجه و خطرناك خواهد بود. صحيحترين و راحتترين راه ركاب از پايين تا محاذي دهانه غار و استفاده از اصول و وسايل ابتكاري است كه وسايل مكانيكي آن در اين مسافرت توسط كوهنوردان سازمان دماوند به بهترين شكلي فراهم شده بود.
2- آنها كه علاقهمند به آثار تاريخي و مطالعه درامور باستانشناسي و يا طالب دستيابي به مجهولات طبيعي نيستند بهتر آن است كه از زحمت دادن به خود براي دخول به اين غار خودداري نمايند و تنها به عنوان يك تكنيك و ياعمليات فني آنرا مورد استفاده قرار ندهند.
پ: وضع داخلي غار: جهت جغرافيايي دهانه غار: غربي، عرض دهانه: 6 متر، ارتفاع دهانه: 4متر، نوع سنگ: آهكي رسوبي از رديف چينهاي طاقديس ساده بدون آويزهاي آهكي ابعاد غار: طول12متر عرض10متر ارتفاع 7 متر، شكل: بيضوي، سقف: گنبدي، آثار دستي: دو اطاق بزرگ در جنب يكديگر، اتاق شمالي به ابعاد 6*75/4 اطاق جنوبي به ابعاد 5/7*1/4 متربا ديوارهاي سنگ چين گل و گچي تيرهاي فرو ريخته سقف از چوبهاي جنگلي، قدمت تاريخي: با وجود گمانه زني در چند نقطه غار و گود برداشتن تا عمق نزديك به يك متر متاسفانه آثاري از علائم زندگي بدست نيامد و جز سنگ آسيايي كه مدخل غار افتاده چيزي از نشانه لوازم زندگي ساكنين غار به چشم نميخورد. براي دسترسي به كف اصلي غار بايد تخمينن در حدود دو متر خاك برداري نمود و حفاري صحيح و علمي انجام داد ولي از نوع مصالح و سبك ساختمان به ظاهر ميتوان آن را همزمان باغار اسپهبد خورشيد و مربوط به صدر اسلام دانست كه از دژهاي تدافعي اسپهبدان طبري در برابر سپاهيان عرب و يا پناهگاههاي محلي بوده است.
تذكر:
1- فرود از بالا و يا درگير شدن از سه جبهه ديواره (پايين و طرفين) به وسيله صعود مصنوعي بينتيجه و خطرناك خواهد بود. صحيحترين و راحتترين راه ركاب از پايين تا محاذي دهانه غار و استفاده از اصول و وسايل ابتكاري است كه وسايل مكانيكي آن در اين مسافرت توسط كوهنوردان سازمان دماوند به بهترين شكلي فراهم شده بود.
2- آنها كه علاقهمند به آثار تاريخي و مطالعه درامور باستانشناسي و يا طالب دستيابي به مجهولات طبيعي نيستند بهتر آن است كه از زحمت دادن به خود براي دخول به اين غار خودداري نمايند و تنها به عنوان يك تكنيك و ياعمليات فني آنرا مورد استفاده قرار ندهند.