ژرفنايي بر بلنداي دماوند



بر خلاف چهره نسبتن ملایم جنوبی، چهره شرقی دماوند چهره ای خشن, رعب آور و در عین حال بسیار زیباست.
سراشیبی از قله به سمت شرق و جنوب با وضعیتی مشابه شروع می‌شود. این تشابه به حدیست که با تجربه‌ترین کوهنوردان آشنا به منطقه را هم در هوای نامناسب به اشتباه می اندازد.
در هر شرایطی جنوب در قله دماوند راه نجات به شمار می‌آید و در مقابل آن شرق یک بن‌بست کامل است .
حدود سیصد متر پایین‌تر از قله در جهت شرق دره‌ یخار با ستیغهای به شدت خرد و ریزشی و دهلیزهای پرشیب و پوشیده از یخ تمام چهره شرقی دماوند را پوشانده است.
با این همه هستند کوهنوردانی که در وسوسه لمس هیجان حضور در ژرفای دره یخار، راه خود را از یالهای شمالشرقی و یال شرقی دماوند به درون این دره کج می‌کنند و بسته به توانایی فنی و میزان خطر پذیری تا ارتفاعی در آن صعود می‌کنند.
یخچالی که اینجا و آنجا با حفره ها و شکافها برای راهیان یخار تله گذاری شده و دیواره‌های بلندی که از دو سوی دره هر از گاهی با فرو فرستادن سنگی به استقبال میهمانان یخار می‌آیند، مهمترین خاطره بیشتر حاضران در این سرای خاص و استثنایی را می‌سازند.
در سالهای اخیر صعود ازدره یخار در یک برنامه سه روزه , توسط یک گروه کوچک با روش سبکبار(آلپی) صعودی متعارف به حساب می‌آید. از حدود ارتفاع چهار هزار و هفتصد متری نزدیک هزار و سیصد متر یخنوردی تمام عیار در شیبی که حداکثر به هشتاد درجه می‌رسد و توان بدنی مناسب برای حمل حدود بیست کیلو بار و همچنین استفاده از فنون و تجهیزات جدید یخنوردی ملزومات اجرای این برنامه هستند. نباید فراموش کرد که گرم شدن زمین و آب و هوای منطقه تغییرات اساسی در شکل یخچال یخار ایجاد نموده و از یخهای معلق و دیواره سی متری, با شیب منفی که در نخستین صعود‌ها وجود داشت و به صورت مصنوعی صعود می‌شد نشانی باقی نمانده است.

به تلاش های نامشخص و غیر مستندی از سالهای سی و دو خورشیدی به بعد در ارتباط با صعود دره یخار اشاره شده که مهمترین آنها را در کتاب دماوندکوه نوشته آقای محمدعلی‌ابراهیمی می‌توان دید.
نخستین کوهنوردانی که قصد صعود از دره یخار بصورت مستقیم را داشتند در ارتفاع حدود چهارهزار و نهصد متری با کلاهکی از یخهای معلق روبرو شدند که در آن زمان غیر قابل صعود می‌نمود و به همین دلیل مجبور به انتخاب یکی از دهلیزهای شمالی‌تر شدند. این دهلیز هم پوشیده از یخ اما قابل صعود بود. بدین‌سان بهمن ناصحی و جهانگیر امامی از سازمان کوهنوردی و اسکی دماوند در تیر ماه سال یکهزار و سیصد و چهل و چهار نخستین صعود کامل از دره یخار را به ثبت رساندند .
صعود مستند بعدی از دره یخار مربوط به صعود چهار نفر از اعضای گروه تازه تاسیس خانه کوه نوردان تهران به سرپرستی آقای جلال فروزان(رابوکی) و همراهی آقایان حسین عزیزی, رضا کفاش و ناصر مصطفوی طی شش روز در شهریور سال پنجاه و هشت می باشد. و سپس در سال پنجاه و نه مجددن به سرپرستی آقای جلال رابوکی صعود دهلیز کنار دیواره یخی.
در سال شصت گروهی مشترک از کوه نوردان خانه کوهنوردان تهران ,گروه آرش و چند کوه نورد آزاد به نامهای جلال فروزان,ناصر خوشه‌چین, ابراهیم بابایی ,عباس محمدی , داریوش بابازاده, غلام‌رضا دانشور, وحید عسگری و مهرداد گران‌پایه مشکل ترین مسیر در دره یخار را در پیش گرفتند و مستقیم به سمت یخچال یخار رفتند. در این دوره یخهای معلق و کلاهکی یخچال تبدیل به دیواره ای با شیب نود درجه و در بعضی قسمتها با شیب منفی شده بود. آنها پس از صعود از دیواره یخی به ارتفاع نزدیک به سی‌متر از روی یخچال به سمت قله راهی شدند. در این برنامه جلال فروزان , ابراهیم بابایی , ناصر خوشه‌چین و غلامرضا دانشور پس از صعود دیواره یخی به سمت قله رفته و عباس محمدی و داریوش بابازاده پس از فرود از دیواره و جمع آوری وسایل از روی دیواره به همراه دیگر اعضای گروه از دهلیز شمالی یخار به قله صعود نمودند.
دیگر فعالیت منحصر بفرد در یخار مربوط به صعود و فرود از دهلیزی است که در ارتفاع حدود چهارهزار و پانصد متری به سمت جنوب از دره جدا می‌شود و در ارتفاع حدود پنج هزار متری به صخره‌های زیر یال شرقی منتهی می‌گردد. این صعود و فرود در شهریور سال هفتاد‌ویک توسط آقای عباس جعفری به تنهایی انجام شد.
در سال هشتاد و یک پیکر آقای جلال فروزان(رابوکی) که در زمستان سال قبل در قله دماوند مفقود شده بود در دره یخار پیدا شد و پایانی تراژیک برای زندگی یکی از پیشگامان صعود از دره یخار رقم خورد.

پ‌ن1: در آرشيو آقاي بهمن ناصحي سه عكس مربوط به برنامه‌اي كه دو سال بعد از ايشان توسط اعضاي ديگر باشگاه دماوند در دره يخار اجرا شده بود موجود بود كه براي تاييد صعودشان به آقاي ناصحي داده بودند.
اين صعود مورد تاييد ايشان قرار گرفته بود ولي متاسفانه ايشان تنها با ترديد شخصي به نام قاسمي را به عنوان مجري آن برنامه به ياد مي‌آورد و تا كنون هيچ نشان ديگري از اين صعود بدست نياورده‌ام.

پ‌ن2: كرامپون‌هاي دست ساز آقاي ناصحي، يادگاري از اراده و همت مثال‌زدني و تبلور فعل خواستن براي بجاي گذاشتن مرز جديدي در توانايي كوهنودي‌شان زينت بخش خانه پسر ايشان است كه مي‌شود به آن موزه كوه‌نوردي نيز اتلاق كرد.

با تشکر از اقای عباس محمدی به خاطر عکسها و اطلاعات صعود سال 60
باتشکر از آقای بهنام ناصحی به خاطر فراهم نمودن امکان دسترسی به آرشیو آقای بهمن ناصحی

1 comments:

    On ۱۷:۰۶ ناشناس گفت...

    afarin be in gheirat va sharafe vatan dosti arezoye man salamati dostanast.