سی و ششمین ایستگاه قطار در مسیر تهران اهواز جایی است که برای رسیدن به آبشارهای شوی باید پیاده‌روی را آغاز کنیم و برای رسیدن به اینجا تنها انتخاب، قطارهای عادی یا محلی است که در این ایستگاه توقف می‌کنند چرا که وسیله دیگری به اینجا راه ندارد. بعد از دورود راه آهن از راه چند میلیارد ساله آب، در رودخانه سزار استفاده کرده و با ریل گذاری در حاشیه این رودخانه مسیری زیبا و چشم نواز را برای مسافران تدارک دیده است. این همه با زیباییهای معماری در ساخت پلها و طونلهای طولانی و متعدد مسافران را مجبور می‌کند که ساعتها به پنجره قطار بیاویزند تا نظاره گر این بدایع مصنوعی و طبیعی باشند. 117 تونل که طول مجموع آنها 439/58 کیلومتر است هر از گاهی قطار را در تاریکی فرو می‌برند ولی از پس هر تاریکی در زیر نور خورشید سبزه‌های با طراوت بهاری در میان ستیغهای زاگرس و جنگل پراکنده‌ای از بلوطها و چند نوع درخت دیگر دوباره نگاهها را متوجه پنجره‌ها می‌کند. طویل‌ترین طونل موسوم به طونل شاهی به طول 2566 متر بین ايستگاه تنگ پنج و تله زنگ قرار دارد. در محل ایستگاه تله زنگ دو مسجد بزرگ و محوطه وسیعی برای اقامت (در صورت نیاز) قابل استفاده مسافران شوی است.


برای رفتن به سمت شوی با استفاده از پلی که دقایقی قبل با قطار از آن گذشته‌ایم به سمت دیگر رودخانه رفته و به مدت سه ساعت تا روستای شوی طی مسیر می‌کنیم. پل تله زنگ در زمان جنگ ایران و عراق مورد حمله دشمن قرار گرفته و قسمتی از آن ویران شد. این قسمت که با سازه‌ای فلزی ترمیم شده است مانند وصله‌ای اضافه بر روی بنای اصیل پل خود نمایی می‌کند.
از روبروی روستای تله زنگ در آنسوی رودخانه و از کنار دو روستای کوچک و فقیر نشین لحاوی و دارا با مردمی که با کشاورزی و دامداری روزگار می‌گذرانند می‌گذریم. ایل چهار لنگ بختیاری و طایفه های حاجیوند و شوی اصل و نصب این مردم است.
قبرستانی باستانی که تعداد زیادی سنگهای قدیمی در آن قرار دارد بدون هیچ گونه حفاظتی کنار راه قرار دارد و اینجا و آنجا آثار دست‌اندازی کژدستان در آن دیده می‌شود.
در روستای شوی برای اقامت خانه‌هایی وجود دارد که می‌شود با قیمتی نازل از روستاییان مهمان نوازاجاره کرد. از روستای شوی در خلاف جهت آب و از کنار یک نهر هدایت آب به پای صخره‌هایی می‌رسیم که عبور از آنها با هیجان و زیباییهایی منحصر به فرد همراه است. راه بصورت زیگزاگ و با سنگچین‌هایی که برای سهولت عبور ساخته شده‌اند از پیکر سنگی کوه بالا می‌رود. در چند قسمت که مسیر از سنگ یک پارچه تشکیل شده است آثار کنده‌کاری پله‌ها همراه با دستگیره‌هایی برای حفظ تعادل نشان از کاربرد دیرینه این راه برای عبور مرور اهالی دارد. اشخاصي بی‌توجه به ارزشهای زیبایی شناسی و اصالت معماری این پله‌ها هرکجا احساس خطر کرده‌اند ساده‌ترین راه را برگزیده و با ملات سیمان پله‌هایی به مسیر افزوده‌اند حال آنکه با تجهیزات و ابزار امروزی کندن چند پله کار چندان مشکلی نیست در حالی که یکنواختی معماری منحصر بفرد این راه باستانی هم لطمه‌ای نمی‌بیند. همچنین در چند جای مسیر برای ایجاد دستگیره اقدام به نصب سیم بگسل کرده‌اند که نه تنها به شدت به زیبایی مسیر لطمه زده است به لحاظ کارآیی و ایمنی به هیچ وجه در حد دستگیره‌های قدیمی موثر نیست. بعضی از اهالی با استناد به یک افسانه ساخت این پله‌ها را به سید مقدسی نسبت می‌دهند که در زمان فرار از دست دشمنانش به دستور خدا این سنگ نرم شد و او از آنها عبور کرد و جای دست و پای او برای همیشه بر روی سنگها باقی ماند.



مسیر بعد از صعود چهره غربی این صخره ها بصورت عرضی از بالای صخره‌ها و یک تنوره با ارتفاع بیش از صد متر می‌گذرد و بعد از چند پیچ و خم کوچک پیماینده مسیر را در مقابل شکوه بی‌نظیر آبشار شوی قرار می‌دهد.
بر روی دامنه غربی سالن کوه و در ارتفاع 850 متری از سطح دریا در ارتفاع هفتاد متری یک دیواره پانصد متری چشمه‌ای پر آب بسان یک رودخانه از دل دیواره بیرون می‌زند و بر اثر برخورد با عوارض آهکی که طی میلیونها سال از خود رسوب گذاشته است در یک وسعت 85 متری پخش می‌شود و از ده‌ها مسیر به پایین می‌ریزد.
وصف زیبایی منظره‌ای که از این پدیده طبیعی به چشم دیده می‌شود کار شاعری کهنه کار و آشنا به جادوی کلمات است و از عهده همچو منی بی‌ذوق و هنر بر نمی‌آید.
تعداد زیادی کوهنورد درلابلای درختانی که دانه چین همیشگی این خان نعمتند بیتوته کرده‌اند و مسحور این سحرند.
با گذشتن از مظهر این چشمه و پیمودن دره در خلاف جهت حرکت آب به دو آبشار تماشایی دیگر بر می‌خوریم و چشمه خروشان دیگری که از دل کوه بیرون می‌زند و نی‌زار و جنگلی را در اطراف خود بوجود آورده است.
این حجم آب که از دل زمین می‌جوشد نشان از سرریز شدن سفره آبی عظیم در این دره دارد که موجب خلق این همه زیبایی است.


از دیگر عوارض طبیعی و دیدنی این دره غاری‌ست به طول تقریبی 250 متر که در حدود صد متر بالاتر از کف دره دهان گشوده است و ما در مدت حدود یک ساعت از آن بازدید می‌کنیم.
در بازگشت مسیر رودخانه را طی می‌کنیم، از زیر آبشار بزرگ و تماشایی می گذریم و بیش از پیش درعظمت این پدیده غرق می‌شویم. بعد از پشت سر گذاشتن یک روز پر کار به سمت روستا و محلی که برای خواب تدارک دیده‌ایم بازمی‌گردیم.
صبح روز دوم به قصد فرود از مسیر آب دوباره به پای آبشار بزرگ شوی رفته و اینبار در جهت مسیر آب دره را می‌پیماییم. از چند سنگ کوچک و بزرگ گذشته و به محل آبشار نخست می‌رسیم.
مصطفا به عنوان مسئول کارگاه تعیین شده و خودم يكمين نفر، بیست و پنج متر تا سطح آب فرود می‌روم. پشت سر من حسن بیرجندی که از نقشه شیطنت آمیز ما مطلع شده است فرود می‌آید و بعد از آن با راهنمایی از پایین مصطفا طول طناب را حدود هشت متر بالاتر ازسطح آب تنظیم می‌کند. يكمين نفری که با این وضعیت فرود می‌آید حمید سنجری است. چون از دولا طناب برای فرود استفاده کرده طناب کمتر از حد انتظار کش می‌آید و در ارتفاع نسبتن بلند به انتها می‌رسد. هیچ تجهیزاتی برای صعود ندارد و چاره ای جز پریدن نیست. او می‌پرد و من از شدت هیجان درون لباسهای سرد وخیسم عرق می‌کنم ولی او به سلامت شنا کنان به کنار آب می‌آید.


افشین با دوربین فیلمبرداری از محمد عصاری‌نژاد که بر روی رشته دیگر طناب فرود می‌آید فیلم می‌گیرد و هر دو یکی بعد از دیگری داخل آب می‌پرند بعد از اینها مهدی برجی هم فرود آمده و می‌پرد و سپس طناب را چند متری بلند می‌کنیم تا ازهیجان کار کاسته شود.
یکی یکی افراد فرود آمده و داخل آب می‌پرند بعضی با ترس و بعضی با چاشنی شیرین‌کاری. بجز مژگان که بر اثر اشتباه در استفاده از ابزار فرود با سوختگی دستش مواجه شد بقیه صحیح سالم کنار آبشار جمع شده و سرخوش از هیجانی که تجربه کرده‌اند راهی دره می‌شویم.
آبشار دوم با حدود چهل متر ارتفاع توسط مهدی برجی افتتاح می‌شود و بعد از فرود چند نفر من و مژگان که به دست سوخته‌اش اعتماد نداریم بصورت دو نفره درون آب فرود می‌رویم.
فرود دوم با چند پله نزديك هشت متر پايين مي‌رود كه شيبي نزديك هفتاد و پنج درجه را مي‌سازد. سپس چند متر عمودي و بعد از آن با يك كلاهك به صورت معلق ادامه پيدا مي‌كند. بعد از فرود از قسمت نخست با شيب مثبت ديگر كارگاه ديده نمي‌شود. در چنين وضعيتي طناب دادن از بالا منجر به ساييدگي شديد طناب با سطح سنگ مي‌شد. از طرفي اگر او خودش فرود مي‌رفت و با طناب ديگري حمايت مي‌شد به علت نداشتن ديد و كلاهكي بودن خيلي زود طناب حمايت بدور طناب فرود مي‌پيچيد و ادامه كار مشكل مي‌شد. به دلايل فوق و همچنين براي جلو گيري از تشديد ضايعات دست مژگان فرود دو نفره را انتخاب كردم. قبل از ما چند نفر از بچه هاي زبده و قوي فرود رفته بودند و آماده بودند كه با رسيدن ما به آب وارد عمل شده و به ما در خروج از آب عميق كمك كنند. عبور از كلاهك در فرود دو نفره مشكل‌ترين قسمت كار است چون در لحظاتي وزن هر دو نفر، به فرد بالايي وارد مي‌شود كه معمولن مشكل داشته و به دليل مشكلات او مجبور به فرود دو نفره شده‌اند. بيشتر اوقات بهترين كار اينست كه فرد پايييني تا جايي كه پايش با سطح ديواره تماس دارد فرود را ادامه دهد و با هماهنگي نفر بالايي به ديواره ضربه زده و در لحظه اي كه كمي با ديواره فاصله ايجاد مي شود و يا از فشار كاسته مي‌شود با سرعت فرود را ادامه داده و به زير كلاهك برسند. با توجه به سنگيني كل وزن فرود رونده‌ها بايد مراقب سوختن طنابچه پروسيك و يا حتا دست فرود رونده بود.


آخرین آبشار به آبگیری به طول نزدیک پنجاه متر می‌ریزد. سهند نفر يكم فرود رفته و با گذاشتن یک طناب در مسیر حمایتی برای افراد تدارک می‌بیند. هر چند تعداد کمی از افراد نیاز به استفاده از آن دارند و همگی قبل از تمام شدن طناب بر روی یک طاقچه ایستاده و درون آبگیر شیرجه می‌زنند.
در ادامه دره آبگیرهای کوچک و بزرگ باعمقهای حدود دو متر موجبات شادی و شنای افراد را فراهم می‌کنند. کمتر کسی براحتی از حوضچه‌های عمیق مسیر می‌گذرد و شیرین کاری از سرش خطور نمی‌کند. هر کس به نوعی از مجموعه آب و سنگ برای لذت و تفریح بیشتر استفاده‌ای می‌کند. هیجان و سرخوشی در دره موج می‌زند به شکلی که کسی متوجه مجید که به همراه محمد رضا، مریم و ناصر در یک قسمت عمیق گرفتار گردش و جهت غیر متعارف آب شده‌اند، نمی شود تا وقتی که مجید با فریاد دیگران را متوجه موقعیت خطرناک خودشان می‌کند.
بالاخره با چند ساعت تاخیر گروه را راهی ده کرده و بعد از صرف غذایی مختصر راه ایستگاه تله زنگ را در پیش می‌گیریم.
در تاریکی به ایستگاه رسیده و تا صبح در محوطه ایستگاه سر می‌کنیم و بعد از آن با قطار محلی به ایستگاه بیشه می‌رویم.
در روستای بیشه که مجاور رودخانه سزار است چند آبشار و غار دیدنی در طبیعتی جان‌نواز و آرامش بخش محلی رویایی برای گذران آخرین روز تعطیل است. هر چند بعضی نگران فردا و نرسیدن در ساعت شروع کارشان هستند ولی نمی تواند لذتشان را از حضور در این محیط کم نظیر متاثر کند.
در پایان روز باقطار محلی به شهر دورود و از آنجا به تهران عزیمت می‌کنیم با خاطره‌ای خاص و فراموش نشدنی.



ایستگاه های مسیر تهران اهواز :
1- تهران 2-تپه سفید 3-اسلام شهر 4- رباط کریم 5- رود شور 6- پرندک 7- خیری پور 8- کوه پنگ
9- انجیلاوند 10- نودژ 11- قم 12- ساقه 13- باغ یک 14- شوریان 15- راهگرد 16 –نان گرد 17 – مشک آباد 18 – ملک آباد 19- اراک 20- سمنگان 21- شازند 22- نور آباد 23- سمیه 24- مومن آباد 25- ازنا 26- دربند 27- رودک 28- دورود 29-قارون 30- بیشه 31- سپید دشت 32- چمنگر 33- کشور 34-تنگ هفت 35- تنگ پنج 36- تله زنگ 37- شهبازان 38- مازو 39 – بالارود 40- دوکوهه 41- اندیمشک 42- سبز آب 43- شوش 44- هفت تپه 45-میان آب 46- آهو دشت 47- بامدژ 48- خاور 49- نظامیه 50- اهواز

افراد شرکت کنده در برنامه:

1- میثم ابری
2- ثریا احمد پور
3- نازلی امیر قاسمی
4- ناصر ایران پور
5 - مهدی برجی
6- مزدک بلوک
7- حسن بیرجندی
8- بهناز پور افشار
9- محمدرضا پیراسته
10- امیر تقی زاده
11- عباس جوادی اصل
12- مژگان خلیلی
13- آرش رئیسیان
14- حسن زرین قلم
15- حمید سنجری
16- ابراهیم صالحی
17- مصطفی عباسی
18- محمد عصاری نژاد
19- سهند عقدایی
20- علیرضا علیزاده
21- کاظم فریدیان
22- مجید کاشیان
23- مریم کرم دوست
24- افشین یوسفی

با تشکر از خانم مریم کرم دوست به جهت ارائه اطلاعات.

برای دریافت فایل اصلی و کامل این گزارش برنامه, تحت فرمت پی دی اف ، همراه با عکس، کروکی مسیر و مشخصات آبشارها و دره به اینجا مراجعه کنید

1 comments:

    این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.