حادثه بهمن در پیست اسکی دربند سر

روز پنجشنبه بود که خبرحادثه ی بهمن در پیست دربندسر دهان به دهان ( تنها خبرگزاری قابل دسترس و غیر دولتی ) به من هم رسید ( از طریق لیلا اسفندیاری ) ، " چند نفر رو در پیست اسکی دربند سر بهمن زده ... " ، اطلاعات مبهم بود و برای اطلاع رسانی دقیق نمیشد به آنها استناد کرد . فورا به سایت های خبر گزاریها سر زدم ، هیچ خبری دراین خصوص گزارش داده نشده بود ، در وبلاگهای فعال هم نتونستم چیزی پیدا کنم . ولی وقوع حادثه واقعیت داشت ، اون هم نه در عرصه های دور افتاده کوهستان بلکه در چند قدمی پیست اسکی دردبند سر. تلخی حادثه در آنجا بود که نه تنها چند اسکی باز اسیر بهمن شده بودند بلکه کسانی نیز که برای نجات آنها بصورتی خود جوش همت گماشته بودند هم بدام بهمن افتاده بودند .....
امروز دوشنبه است ; حدود ساعت 10 صبح افشین یوسفی با من تماس گرفت و حادثه ای را که داشت از نظر ها کاملا محو می شد رو یادآوری کرد و البته منبعی کاملا درگیر حادثه را نیز معرفی نمود .
احسان سلحشور به واسطه دوستی با یکی از اسکی بازان حادثه دیده ، در اولین ساعات ممکن !!! درگیر موضوع شده بود . سریعا با احسان تماس تلفنی گرفتم و احسان با شور و هیجان و البته بسیار ناراحت و پریشان از آنچه که می دانست و آنچه که بر او گذشته بود با من حرف زد . احسان دردمندانه از ناکارآمدی بخش های امداد و نجات کوهستان در سازمان های دولتی شکوه داشت و نیز از ...... !!
خلاصه اطلاعاتی که احسان در اختیار من گذاشت به شرح زیر است :
وقوع حادثه ساعت 15:20 روز سه شنبه 17/بهمن /85 : به گزارش هلال احمر در این زمان 3 اسکی باز که در فاصله کمی از پیست دربند سر در حال بازی بودند دچار بهمن زدگی می شوند . با تلاش کوهنوردان و امدادگران محلی و شمیرانات اقدامات اولیه ، اما غیر اصولی برای نجات حادثه دیدگان شروع می شود و در پی آن یکی از اجساد بدست میآید ولی متاسفانه دقیقا در زمان جستجو بهمن دیگری از راه رسیده و گروه جستجو کننده را در بر می گیرد . بدنبال بهمن دوم دو نفر دیگر نیز از دست می روند و آمار خادثه به 5 نفر افزایش می یابد .
ساعت 21:40 احسان از حادثه خبردار شده و با توجه به احساس مسئولیت ورزشی که درخود حس می کند اقدام به جمع آوری تیمی برای جستجو و امداد رسانی می نماید .
تیم آماده شده شبانه خود را به منطقه میرساند . منطقه وقوع حادثه در سکوت و سنگینی بسر می برد ، نه از بخشدار و فرماندار خبری است و نه از امداد و امدادگر ; انگار نه انگار که در فاصله کمی چند نفر از مردم این مملکت در زیر برف ها ممکن است در انتظار کمک باشند . ( امید برای نجات حادثه دیده همیشه حرف اول را می زند ) .
تیم جوانان امدادگر تازه می بایست درگیر مسائلی شوند که جنبه تراژدی آن کم از خود حادثه نیست :
پیدا نمودن مسئول کابین ها ( که خود قصه ای است طولانی ) برای روشن نمودن کابین و انتقال امدادگران
پیدا نمودن مسئول پیست برای دستور دادن به مسئول کابین ها
پیدا نمودن بخشدار برای کسب مجوز لازم برای بازنمودن پیست
و در نهایت استفاده از ماشین برف روب برای انتقال تیم امداد
بر اساس گزارش احسان با هزار بدبختی تیم خود را در تاریکی شب به منطقه حادثه می رساند و با بررسی بهمن ، نوع برف و شرایط حاکم بر منطقه به این نتیجه میرسد که حادثه دیدگان از دست رفته اند و هر گونه اقدامی در آن زمان خطر ناک می باشد . ( وجود نقاب های آماده فرو ریختن حاکی از خطر بالقوه بوده است )
......
چهارشنبه 18/بهمن/85 .... ساعت 8 صبح در فرمانداری جلسه ای برای جستجو اجساد تشکیل و تا ساعت 15:30 تمامی اجساد کشف می شوند .


0 comments: