برادر مارکوس کرونتلر قصد دارد وی را از برودپیک برگرداند. " نمی توان اجساد را به مثابه زباله در کوهستان رها کرد ."
" هدف من تنها پایین آوردن پیکر برادرم نیست " . " من می خواهم اصول اخلاقی کوهنوردی در ارتفاعات بالا را عوض کنم این سخن برادر مارکوس میباشد. "
کوهنوردان کشته شده غالبا روی قللی که همه زندگیشان محسوب می شدند رها می شوند و این موضوع بیشتر شبیه مراسم تدفین باستانی اجساد در دریاست جائیکه سربازان مرده را برای همیشه به دریا می انداختند تا در آنجا آرام گیرند.
این کار عمدتا به دلیل به خطر نینداختن جان افراد صورت میگیرد اما دراین میان خواست کوهنوردان در باقی ماندن در کوهستان که عاشق آن بودند نیز بی تاثیر نیست .
بااین وجود گاهی اوقات اجساد کوهنوردان درست در مسیر های راه پیمائی و در معرض دید مستقیم باقی می ماند که این موضوعی است که بستگان آنها به سختی می توانند آن راقبول کنند .
تابستان گذشته مارکوس کرونتلر اتریشی درهنگام برگشت از قله برودپیک جان خود رااز دست داد . زوج کوهنورد او با کمک کوهنوردان لهستانی به پایین برگشت اما کسی نتوانست برای مارکوس کاری انجام دهد . کوهپیمایان لهستانی تنهاتوانستند جسد اورا بایک کاور بپوشانند. سطح یخ زده کوهستان مانع از دفن جسد کوهنورد جوان شد و اکنون برادر وی می خواهد او را به پایین برگرداند.

جسدی خفته در معرض دید کامل سایر کوهنوردان
سال آینده برودپیک پنجاهمین سالگرد اولین صعود خود را جشن میگیرد و انتظار می رود که تعداد زیادی از کوهنوردان در این مراسم به قله صعود کنند .
جرج برادر مارکوس می نویسد : من هم به همراه یکی از دوستانم به برودپیک صعود خواهم کرد . اما در صعود من چیزی برای جشن گرفتن وجود ندارد . بقایای بدن مارکوس در ارتفاع 8000 متری درمکانی قرار دارد که همه کوهنوردان از کنار آن می گذرند و من مطمئن هستم که خیلی از آنها از بدن مارکوس عکس می گیرند و این چیزی است که من و خانواده ام نمی توانیم آن را قبول کنیم . بنابر این هدف من در برود پیک پایین برگرداندن برادرم است . من میخواهم اورا به خانه به جائیکه درآنجا به خاک سپرده خواهد شد برگردانم.
انتظار من این است که این سفر توجه رسانه ها را به خود جلب کند زیرا کوهنوردانی که در ارتفاع 8000 متری جان خود را از دست می دهند هیچگاه به پایین برگردانده نمی شوند . دراین ارتفاع گروههای امداد و نجات برگرداندن یک کوهنورد مرده را دارای ریسک زیادی می دانند و بنابر این در طول سالیان اجساد کوهنوردان مرتبا در بلندترین کوهها بیشتر و بیشتر می شود .
" اما اگر من بتوانم برادرم را به پایین برگردانم این توجیه دیگر معتبر نخواهد بود . من ثابت می کنم که عملیات امداد و نجات حتی در ارتفاع 8000 متری هم قابل انجام است . البته چنین عملیاتی نیاز به منابع مالی دارد و من انتظار بحث های داغی در این خصوص می کشم . "

راهپیمائی در کنار اجساد
جرج می گوید : " هدف من تنها برگرداندن برادرم نیست . من میخواهم اصول اخلاقی مربوط به کوهنوردی در ارتفاعات بالا را عوض کنم . ما نمی توانیم فقط روی اهداف ورزشی تمرکز کنیم و به سادگی بالای سر اجسادراه برویم . کسی که در ارتفاعات دچار حادثه شده است مستحق آن نیست که مثل زباله در آنجا رها شود . تیم جرج در برودپیک شامل دوست او استفان و 5 باربر خواهد بود . آنها انتظار دارند که هزینه این کار به حدود 50000 یورو بالغ شود و بنابر این در تلاش برای جمع آوری این مبلغ هستند .
---------
سرنوشت " دیوید شارپ " در اورست یک بحث اخلاقی را بوجود آورد که آیا کوهنوردان در حال مرگ در ارتفاعات بالا باید به حال خود رها شوند یا خیر ؟
البته موقعیت دیوید نباید با آنچه که برای مارکوس پیش آمده اشتباه گرفته شود . مارکوس را در کوهستان مرده پیدا کردند در حالیکه زندگی همنورد وی یعنی " سپ باچمایر " توسط کوهنوردانی که ارزشهای انسانی را بر علایق خود مقدم شمردند نجات داده شد . در این حادثه " پیوتر موراسکی " لهستانی صعود خود به قله را فدای سلامتی سپ کرد و " جرج اگوچگا " نیز به جای رفع خستگی پس از صعود سرعتی ; در این کار به وی کمک نمود .

در اینجا به گزارش مختصر رویداد ; به نقل از تیم مارکوس می پردازیم :
مارکوس کرونتالر هدایت یک تیم 9 نفره از کوهنوردان اتریشی را به عهده داشت که میخواستند مسیر " هرمن بول " را روی برودپیک و کوگولیسا بپیمایند .
در 5 جولای سال 2006 میلادی : مارکوس ; سپ و پیتر رسمان حرکت خود را از کمپ 3 برودپیک به سمت قله آغاز کردند . رسمان قبل از دیگران به قله صعود کرد و در راه برگشت خود ; مارکوس و سپ را دید که یک غار برفی در ارتفاع 7900 متری برای خود درست کرده بودند . آنها تصمیم گرفته بودند تا برای صعود به قله در روز بعد ; در آن پناهگاه بیواک کنند . مارکوس و سپ حرکت خود را در ساعت 7 صبح روز 7 جولای از محل بیواک آغاز کردند . سپ درساعت 3 بعدازظهر به روی قله رسید و مارکوس بعد از نیم ساعت به او ملحق شد . هر دو کوهنورد حدود ساعت 4:30 بعداز ظهر شروع به فرود آمدن کردند . به فاصله کمی از قله شرایط جسمی مارکوس رو به وخامت گذاشت و دو کوهنورد با سرعت بسیار کندی به حرکت خود ادامه دادند . سپ حداکثر تلاش خود را برای کمک به رفیقش به کار گرفت تا اورا به پایین برساند اما وقتی آنها به پیشانی قله رسیده بودند شب فرا رسید . مارکوس نتوانست شب رابه صبح برساند و در ساعت 6 صبح روز 8 جولای در دستان سپ از خستگی و تشنگی مفرط جان داد.
سپ به تنهایی به کم کردن ارتفاع ادامه داد اواز پیشانی قله گذشت و در ساعت 10 صبح در ارتفاع 7800 متری ; کوهنوردان لهستانی " پیوتر موراسکی " ; " پیوتر پوستلینک " و " اسلواک پیتر هامور" را دید .
موراسکی از صعود به قله چشم پوشید تا به سپ برای برگشتن به کمپ 3 کمک کند . وقتی لهستانی ها این حادثه را گزارش می دادند یک کوهنورد اسپانیائی و یک پزشک بنام " جرج اگوچگا " از کمپ اصلی به سرعت حرکت کردند.
جرج که از یک صعود سرعتی از کمپ اصلی به قله و برگشتن از همان مسیر در عرض 21 ساعت بسیار خسته بود خود را به منظور مراقبت های پزشکی از سپ باسرعت به ارتفاع 7200 رسانید . سپ نه تنها دچار کم آبی و خستگی مفرط شده بود بلکه ازعارضه سرمازدگی در دست و پای خود نیز رنج می برد . جرج بلافاصله از وی مراقبت های پزشکی را بعمل آورد و به او کمک کرد تا به کمپ اصلی برگردد . آنها در ساعت 4 بعدازظهر روز 9 جولای به کمپ اصلی رسیدند و روز بعد سپ را به وسیله بالگرد به اسکاردو منتقل کردند .
ترجمه : محمد رضا شمس العباد

0 comments: